نگاه هشتم |
اسد بن مالک [ شنبه 91/9/18 ] [ 6:56 عصر ] [ م حجت ]
[ چهارشنبه 91/9/15 ] [ 6:9 عصر ] [ م حجت ]
براىشمربن ذى الجوشن اسمهاى دیگرى چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. او را ذىالجوشن، صاحب زره وجوشن مىگفتند؛ زیرا سینه او برآمده بود و همانند سپرى بسته شدهنشان مىداد. او نخست از یاران على علیهالسلام در جنگ صفین و از فرماندهان شجاع ونامدار کوفه بود که در کنار حسن و حسین و در رکاب امام علیهمالسلام حاضر بودهاست. اودرکوفه به تدریس و روایت حدیثمیپرداخت و همیشه یک جلد قرآن حمایل داشت. اما سرشت ناپاک او به خاطرعمل زشت مادرش بر محیط و آداب الهى و اجتماعى چیره شد و سرانجام در لشکر عبیداللّهبن زیاد قرار گرفت. نقل است که روزى مادر شمر که زنبزچرانى بود و در بیابان به کار خود مشغول بود، از چوپانى که از کنار او مىگذشت، تقاضاى آب کرد تا با آن رفع عطش کند. چوپان تقاضاى شیطانى خود را شرط دادن آب قرارداد و او نیز پذیرفت و از این طریق، نطفه شمر منعقد شد.ا ز این رو امام حسینعلیهالسلام در روز عاشورا خطاب به او فرمود: «یابن راعیة المِعْزى»؛ اى پسر زن بزچران! قوم ما در قتلگاه روزگار مىشمارد شمرهاى بىشمار شمر یعنى زخمهاى برچنگ ما شمر یعنى تیغ در فرهنگ ما شمر یعنى هجو شبنم تا سراب شمر یعنى احتکار آفتاب شمر یعنى درد قولنج زمین شمر یعنى لعنة للعالمین [ سه شنبه 91/9/14 ] [ 8:7 عصر ] [ م حجت ]
درواکاوی تلخ ترین حادثه تاریخ بشریت با سه عامل مواجه هستیم .جهالت، دنیاطلبی،تاثیر لقمه ونطفه امویان سالها با تحمیق مردم دست به تبلیغات مسمومی زدند .تبلیغ کفرعلی (ع) ، تبلیغ خارجی بودن حسین وفرزندان مظلومش و....اذهان گروهی جاهل را به انحراف کشاند. اما همه کوفیان دراین گروه قرار نگرفتند بلکه برخی فرزندان پیامبر را به خوبی می شناختند اما دنیا طلبی وچرب وشیرین دنیا چنان خامشان کرد که همه چیز را فراموش کردند .عمرسعد یک نمونه ازاین افراد است که به طمع ملک ری بزرگترین ظلم بشریت را رقم زد. نمونه دیگر فردی است که امام سجاد را درکاروان اسرا همراهی میکند او اعتراف می کند که به فرزند پیامبر نمیتواند اهانت روا دارد اما همین فرد آنجا که با وعده 300درهم پاداش مواجه می شود امام را دست وپا بسته تحویل داده ومزدش می ستاند . تاثیر لقمه ونطفه نیز که دربسیاری از سپاهیان دشمن به خوبی روشن است . ازاین پس به نمونه هایی از این دست اشاره خواهیم داشت . [ شنبه 91/9/11 ] [ 6:27 عصر ] [ م حجت ]
سعدبن ابىوقّاص از صحابه رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم و از اصحاب شورا است و از بزرگان عصر خود محسوب مىشد. در این که نسب او چگونه بوده است، بین مورّخان اقوالى وجود دارد. امّا آنچه در باره سعد گفتنى است، آن است که با رحلت رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم و امامت امیرمؤمنان على علیهالسلام با اعتراف به حقّانیت و برترى آن حضرت، از همراهى و یارى امام سرباز زد و از منافقان عصر خود گردید.روزى که معاویه طواف خود را پایان رسانید، سعد بن ابىوقّاص همراه او بود. وى با سرعت بسیار خود را به دارالندوه رساند و سعد را بر جایگاه خود نشاند و به توهین و لعن امیرمؤمنان على علیهالسلام پرداخت. سعد به نشانه اعتراض، خود را از معاویه دور کرد و گفت: «اگر در من یک خصلت از خصال على علیهالسلام بود، محبوبتر بود براى من از هرچه آفتاب بر او تابیده باشد». سپس به دامادى على علیهالسلام براى رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم ، فرزندانى چون حسن و حسین علیهماالسلام ، سخن پیامبر در روز خیبر در باره على علیهالسلام و کلام رسول خدا در غزوه تبوک نسبت به جایگاه على علیهالسلام براى او همانند هارون براى موسى، اشاره کرد و آرزوى یکى از این صفات را مىکرد. معاویه با شنیدن سخنان سعد، حرکت زشتى از خود نشان داد و رو به او کرد و گفت: «تاکنون لئیمتر از امروز نبودى. پس چرا على را یارى نکردى و از بیعت با او کوتاهى ورزیدى؟! اگر من از پیامبر همان را مىشنیدم که تو شنیدهاى، همانا خادم على بودم تا زنده بودم!» به هر روى، عمر بن سعد فرزند چنین مرد منافقى است. و ویژگىهاى روحى و روانى ناشایستى نسبت به خاندان رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم از پدر به ارث برده بود؛ به گونهاى که جزء سرشت وى گردیده بود. روایت شده است که روزى على علیهالسلام به هنگام ایراد خطبه، فرمود: «سلونى قبل ان تفقدونى»؛ بپرسید از من پیش از آن که مرا نیابید. سعد بن ابىوقّاص سؤال کرد: یا على! به من خبر ده که تعداد موهاى سر و ریش من چقدر است؟ امام پاسخ داد: سؤالى کردى که خلیل من رسول خدا خبر داده بود که تو از من مىپرسى و نیست در سر و ریش تو مویى مگر این که در ریشه آن، شیطان نشسته است و در خانه تو بزغالهاى است که فرزند من حسین را مىکشد! [ سه شنبه 91/9/7 ] [ 6:11 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |