سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم
 راهی که قران برای مقابله با ابلیس ارائه می دهد "استعاذه" به خداست .استعاذه زبانی نیست بلکه دارای دو بخش نظر وعمل است .در بخش نظری باید دشمن وراههای  نفوذ ان را شناخت .نفوذ این دشمن آن قدر قوی است که در سوره ناس از شر او به سه مقام الوهیت ،ملوکیت، وربوبیت خدا پناه می بریم "سه سپر برای  یک خطر "!
تادشمن را نشناسیم واحساس خطر نکنیم به خدا پناه نمی بریم تا آژیر خطری نباشد به سنگر پناه نمی بریم .
امادر بخش نظر هم باید پیشگیری کرد وهم درمان ومقابله .که طبق دستور عقل پیشگیری آسانتر از درمان است .راه پیشگیری همان دستور منحصربه فرد قرآن است که بارها وبارها تکرار شده است "تقوی "
با سپر تقوی باید مدخل های ورودی قلب را کنترل کرد ،چشم ،گوش ،زبان ،فکر ودست وپا وهمه جوارح مورد کنترل ونظارت دقیق قرار گیرند تا پالس های شیطان امکان ورود به جان ما را نیابند .

[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 10:19 صبح ] [ م حجت ]

قرآن تعابیر زیبایی از
نحوه کار شیطان دارد یک تعبیر "وسوسه "است .وسوسه در واقع پالس فرستادن
شیطان است نجوای پنهانی اوست .تعبیر دیگر "همزات "است .سوارکاران برای
تیز راندن اسب بر پای خود تکه آهنی به نام "مهمیز " می بستند وقتی سرعت
اسب کم میشد آرام اهن را به نقطه حساس زیر شکم حیوان زده تکانی می خورد واز جا
کنده میشد ! شیطان هم چنین می کند به انسان شوک وارد می کند ومی رود وکنار می
نشیند تا شاهد پس لرزه این شوک باشد !وسوسه وتحریک او دائمی نیست .می آید ومی رود
!اگر ساخنمان وجود ما ایمنی داشته باشد تکان نمی خورد واگر ایمن نباشد در برابر
این شوک شکاف برمی دارد شیطان در "همزات" وشوک های بعدی به کلی آن بنارا
ویران می کند

در آینده خواهیم گفت که
ساختمان وجودمان را چگونه در برابر این لرزه ها ایمن سازیم
!

 


[ سه شنبه 89/6/30 ] [ 11:7 صبح ] [ م حجت ]
وقتی ابلیس برآدم سجده نکرد واز بهشت الهی با ذلت اخراج شد از او فرصتی خواست، اما نه مثل آدم برای توبه که برای ان که ادمیان را نیز مثل خود اغوا ومنحرف نماید . او سوگند خورد از پیش روی ،از پشت سر، واز راست وچپ آنها  برای فریب وارد شود .امام باقر (ع)در روایتی تفسیر این جهات را  بیان می نماید .ایشان می فرمایند پیش رو مسیر آینده ماست باور به آخرت که به زندگی ما معنا می دهد  کار ابلیس در اینجا ضعیف کردن باور به قیامت است  . پشت سرما دنیاست او می کوشد که محبت به دنیا ،حرص وآز وطمع را  در وجود ادمیان ایجاد کند واز این طریق راه هر خلاف دیگری را بگشاید .
سمت راست (یمین جنبه متبرک وجود)  از راه دین وتضعیف باورها ی دینی ،القا شبهات ،پذیرش گزینشی دین ورها کردن بخشهای دیگری از آن واعتقاد کاریکاتوری به دین از جمله راههای اوست . انجا که دینداران در مقابل علی (ع)که مجسمه تمام نمای دین است  می ایستند، انجا که برخی دنیارابرای آخرت ترک می کنند یا آخرت رابرای دنیا ،همه از ضعف شناخت دین وتوطئه ابلیس از این سو می باشد واما سمت چپ (شمال جنبه شوم ادمی ) از راه شهوات ولذتهای حرام  وانواع گناهان است .

[ یکشنبه 89/6/28 ] [ 7:52 عصر ] [ م حجت ]

در روایات سوال را مفتاح وکلید علم دانسته اند حضرت علی (ع) راز موفقیت خود را در این میداند که در محضر پیامبر (ص) از لسان سول وقلب عقول برخوردار بوده است یعنی زبان سوال کننده وقلبی که پاسخهارا تحلیل مینموده است در قرآن نیز سفارش سوال شده است فاسئلو اهل الذکر

اما با همه این اوصاف در آیه شریفه 102 سوره مبارکه مائده از ما میخواهد از چیزهائی که سبب ناراحتی است سوال نکنیم

گاه در مسائل تشریعی مطلبی را خداوند مطرح نکرد وبا سوال ،کار را برخود سخت میکنیم مانند آنچه در شان نزول آیه آمده است :

وقتی پیامبر رحمت (ص) آیات حج را بر مردم تلاوت فرمودند عکاشه پرسید آیا در صورت استطاعت هرسال به حج رویم ؟ ایشان پاسخی ندادند سه بار سوال را تکرار کرد تا پیامبر عتابش کردند که اگر بگویم آری توانش را داری ؟ چرا از چیزی که خدا مطرح نکرد سوال میکنی؟

گاه در مسائل تکوینی خداوند طبق مصالحی برخی امور مثل طول عمر را بر ما مخفی کرده است وبا سوال کردن خود آرامش خویش را سلب میکنیم گاه هم در مسائل اجتماعی واخلاقی با پرس وجوها ی بی مورد عرصه زندگی را بر خود تنگ مینماییم مانند آنچه بنی اسرائیل در جریان گاو خود کردند وبا سوالات مکرر از ویژگیهای  گاو مورد نظر کار را برخود سخت کردند

سوال زیاد پرسیدن هم شایسته نیست جادارد که انسان جواب سوالات خودرا بررسی وتحلیل نماید وسوال مکرر این مجال را از ما میگیرد

پس سوال گرچه خوب است اما باید بجا وسنجیده باشد وراستی هم که :

هم سوال از علم خیزد هم جواب


[ سه شنبه 89/3/18 ] [ 10:31 صبح ] [ م حجت ]

قرآن در بسیاری از سوره ها از جمله سوره مائده به مذمت قوم یهود میپردازد  وارا وعقاید باطلشان را نقد میکند  اما نکته زیبا آنجاست که انصاف را رعایت میکند در بسیار ی موارد از کلمه بعضهم استفاده میکند تا همه را با یک چوب نراند یا در مورد دیگری وقتی بدترین مذمت ها در مورد این قوم را می اورد باز هم پارا ازانصاف بیرون نگذاشته ومی فرماید: «ومنهم امه مقتصده » یعنی جماعت میانه رویی هم در میان آنها هست ولی اکثر آنها فاسقند

سوال اینجاست که وقتی قرآن در قضاوت خود از دشمن  جانب انصاف را رعایت میکند  وهمه را به یک چوب نمیراند چرا پیروان قرآن  چنین نمیکنند وحتی دوستان ومسلمانان را این گونه مورد قضاوت قرار میدهند ؟ اصفهانی ها چنیند مشهدیها چنان و کاسبها بهمان و.....

استاد فاطمی نیا می فرمودند :بسیار ی از مردم به خاطر نگفتن یک کلمه به جهنم میروند ! کلمه« بعضیها » همان که قرآن میگوید وپیروان قرآن نمی گویند !

انصاف را رعایت کنیم !


[ یکشنبه 89/1/22 ] [ 7:4 عصر ] [ م حجت ]
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب