نگاه هشتم |
....... ومن هنوز مانده ام آیا این همه جشن وسرور وآذین بندی وراهپیمائی ومراسم احیا وتوزیع نقل وشیرینی و.... دل او را شاد کرد ،لبخند رضایتی بر لبانش نشاند یا او منتظر چیزی دیگری است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بازگشت ما ..... ویاد همیشگی او ...... و.............. [ پنج شنبه 91/4/15 ] [ 12:33 عصر ] [ م حجت ]
مثل هر بار برای تو نوشتم: دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟ و ای کاش که این جمعه بیایی! دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ تو کجایی؟ تو کجایی.... و تو انگار به قلبم بنویسی: که چرا هیچ نگویند مگر این منجی دلسوز، طرفدار ندارد، که غریب است و عجیب است که پس از قرن و هزاره هنوزم که هنوز است دو چشمش به ره است و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش، زیاد است، که گویند به اندازه یک « بدر» علمدار ندارد! و گویند چرا این همه مشتاق، ولی او سپهش یار ندارد! و شاید پاسخ امام عصر علیهالسلام: تو خودت! ای مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی، ز هجران و غمم ناله سرایی، تو کجایی؟ تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟»، تو کجایی؟!! باز گویی که مگر کاستیای بُد ز امامت، ز هدایت، ز محبت، ز غمخوارگی و مهر و عطوفت تو پنداشتهای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟ چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟ چه کسی در پی هر غصهی تو اشک چکانده؟ چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟ چه کسی راه به روی تو گشوده؟ چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد؟ چه زمانها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد؟... و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی تو کجایی؟! و ای کاش بیایی!! هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی... هر زمان بود تفاوت، تو رفتی، تو نماندی خواهش نفس شده یار و خدایت، و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت، و به آفاق نبردند صدایت و غریب است امامت من که هستم، تو کجایی؟ تو خودت! کاش بیایی به خودت کاش بیایی...! به خودت کاش بیایی...! [ چهارشنبه 91/4/14 ] [ 11:25 صبح ] [ م حجت ]
امسال با جمعی از اهالی وب، و همه کسانی که با ابزارهای فناوری سر و کار دارند، می خواهیم قراری بگذاریم و یک کادوی تولد متفاوت به آقا هدیه بدهیم. همچنین خود را برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده کنیم. طی دو هفته فاصله میلاد آقا تا ماه رمضان، با هم وضوی صفر و یکی بگیریم. مگر نه اینکه وضو برای طهارت و پاک کردن جسم و روح ماست. کادوی امسال ما به آقا هم همین است. همه با هم از پنجشنبه، روز نیمه شعبان تا آغاز ماه مبارک رمضان، لپ تاپ، موبایل، انواع حافظه ها و ابزارهای دیجیتالی مان را تطهیر کنیم. از دید ایشان، یک دور همه وسایل مان را دقیق چک کنیم و هرچه را فکر می کنیم نمی پسندند، هم به نیت خوشحال کردن ایشان و هم برای طهارت خودمان، حذف کنیم و دور بریزیم. [ سه شنبه 91/4/13 ] [ 5:45 عصر ] [ م حجت ]
خدایا! اگر محرومم سازی، کیست که روزیم دهد؟ و اگر خوارم کنی، کیست که یاریم کند؟ خدایا! از خشم و فرا رسیدن غضبت، به خودت پناه میآورم. خدایا! اگر شایسته رحمت تو نیستم، تو سزاواری که رحمت گستردهات را بر من عطا کنی. خدایا! گویا چنانم که در پیشگاه لطف تو ایستادهام و سایهسار توکل نیکویم بر من بال گشوده و آنچه را تو شایسته آنی گفتهای و مرا در هالهای از بخشایش خویش پوشاندهای. خدایا! اگر ببخشایی، کیست که از تو سزاوارتر به عفو باشد؟ و اگر اجلم فرا رسیده و کار شایستهای نداشتهام که مرا به تو نزدیک سازد، اعتراف به گناه را وسیله آمرزش تو ساختهام. خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس دادهام، بر خویش ستم کردهام، پس اگر مرا نیامرزی، پس وای بر من. خدایا! همواره در طول زندگی، از لطف و احسانتبرخوردار بودهام، پس از مرگ هم، لطف خویش از من دریغ مدار. روزهای پربرکت شعبان را بامناجات شعبانیه که همه ائمه به خواندن آن مداومت داشته اند آذین ببندیم [ چهارشنبه 91/4/7 ] [ 11:16 صبح ] [ م حجت ]
خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو را میخوانم و صدایت میزنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن، و آنگاه که با تو نجوا میکنم، بر من عنایت کن. من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستادهام، در حالی که دلشکسته و نالان درگاه توام و به پاداش تو امیدوار. آنچه را در دل من میگذرد میدانی، از نیاز من آگاهی، ضمیر و درونم را میشناسی و فرجام و سرانجام زندگی و مرگم از تو پنهان نیست. آنچه را که میخواهم بر زبان آورم و از خواستهام سخن بگویم و به حسن عاقبتم امید بندم، همه را میدانی. فرازی از مناجات دلنشین شعبانیه [ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 9:9 صبح ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |