سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

مرحوم ملاصالح مازندرانی بارها میگفت :من حجت برطلاب هستم زیرا احدی در فقر از من فقیر تر نبود، به طوری که زمانی  قدرت تهیه چراغ، برای مطالعه نداشتم؛

در حافظه و استعداد؛ کسی فراموشکارتر از من نبود و هرزمانی که از منزل خارج می‌شدم در موقع برگشتن، خانه‌ام را گم می‌کردم و اسامی فرزندانم را فراموش می‌نمودم ؛

در سن 30 سالگی شروع به تعلیم و حروف تهجی نمودم؛ ولی چون سعی زیادی کردم و خدا هم به منت نهاد تحصیل علم نمودم،

او به جایی می رسد که شرح اصول کافی وچندین کتاب علمی دیگر را به رشته تحریر درمی اورد وداماد علامه مجلسی میشود. او خود می گوید: از جمله چیزهایی که خدا بر من منت نهاد و بخشید، زنی فاضله از ذریه طیبه به من عطا فرمود.

 آری دوستان  همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند 


[ پنج شنبه 91/6/23 ] [ 10:27 صبح ] [ م حجت ]

علی (ع) درخطبه 98نهج البلاغه بعد از اینکه شرایط جامعه جاهل عربستان را درهنگامه نزول وحی بیان می کند به سه ویژگی پیامبر(ص)اشاره می کنند که این سه رمز موفقیت درخانواده واجتماع است .

1-خیرخواهی را به اوج خود رساند.

2- خود،بر صراط مشی میکرد.(عمل به آنچه می گوید)

3-مردم را به حکمت وموعظه حسنه دعوت می کرد .همه مردم تاب شنیدن سخنان محکم را ندارند با آنها با سخن لطیف وموعظه نیک رفتار میکرد .

راستی اگر فرزندان ما خیرخواهی پدرومادررا باور کنند وبدانند آنچه میگویند برای خیر وصلاح فرزند است نه فخر فروشی ومقایسه بادیگران ،اگر خود قبل از امر آنها به نیکی اهل عمل باشیمواگر شرایط فرزندان را درک کرده ومطابق آن سخن بگوییم ،بازهم فرزندان اطاعت ازوالدین خود نخواهند داشت ؟؟؟؟؟؟؟؟


[ چهارشنبه 91/6/22 ] [ 3:39 عصر ] [ م حجت ]

 آخرت‏در نگاه آن ها بسیار بزرگ است، به اندازه‏اى که چیزى را با آن‏عوض نمى‏کنند... و دنیا نزد آن‏ها همانند مارگزنده و دشمن بى‏زبان‏است.

پیروان حقیقى و دوستان واقعى خاندان نبوت علیهم السلام به چیزى‏جز آخرت نمى‏اندیشند و تمام کردارها و رفتارهاى خود را با نگاه‏به آخرت مى‏سنجند. دنیا در نظر مؤمن وسیله‏اى است‏براى رسیدن به‏هدفى بزرگ که همان زندگى جاودان آخرت است. دوستان حقیقى اهل‏بیت‏علیهم السلام از مواهب دنیوى بهره مى‏برند، اما هرگز زندگى‏جاودان را با زندگى گذراى دنیا عوض نمى‏کنند.

 آن‏ها باخدا انس گرفته‏اند و از آن‏چه که مال اندوزان به آن انس‏گرفته‏اند، در هراسند.

مومنان از نعمت‏هاى الهى بهره مى‏برند اما به آن‏ها وابسته‏نمى‏شوند. وابستگى به مال دنیا موجب بندگى انسان در برابرمادیات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابسته‏اند.شیعیان واقعى با یاد خدا آرامش مى‏یابند نیستند.

حضرت صادق(ع) پس از برشمردن این دو ویژگى مهم، فرمود: آن‏ها دوستان‏حقیقى من هستند. به وسیله آن‏ها فتنه شکست مى‏خورد و هرگرفتارى‏هابر طرف مى‏شود.

 


[ سه شنبه 91/6/21 ] [ 5:53 عصر ] [ م حجت ]

داستان مداد


پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
بالاخره پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .

- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی .

صفت اول :
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .
اسم این دست خداست .
او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .

صفت دوم :
گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .
پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .

صفت سوم :
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .
بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.

صفت چهارم :
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .
پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .

صفت پنجم :
همیشه اثری از خود به جا می گذارد .
بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .


[ شنبه 91/6/18 ] [ 3:50 عصر ] [ م حجت ]

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم را دوستانم را، مذهبم را زندگی ام را !
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت کنم. به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب او مرا شگفت زده کرد.
او گفت : آیادرخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم : بلی.
فرمود : هنگامی که درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم. به آنها نور و غذای کافی دادم. دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فرا گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نکردم. در دومین سال سرخسها بیشتر رشد کردند و زیبایی خیره کننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود. من بامبوها را رها نکردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند. اما من باز از آنها قطع امید نکردم. در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. در مقایسه با سرخس کوچک و کوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت رسید. 5 سال طول کشیده بود تا ریشه های بامبو به اندازه کافی قوی شوند. ریشه هایی که بامبو را قوی می ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می کردند.
خداوند در ادامه فرمود: آیا می دانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با سختیها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ساختی؟ من در تمامی این مدت تو را رها نکردم همانگونه که بامبو ها را رها نکردم.
هرگز خودت را با دیگران مقایسه نکن و بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می کنند. زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می کنی و قد می کشی!
از او پرسیدم : من چقدر قد می کشم.
در پاسخ از من پرسید : بامبو چقدر رشد می کند؟
جواب دادم : هر چقدر که بتواند.
گفت : تو نیز باید رشد کنی و قد بکشی، هر اندازه که بتوانی.
    


[ جمعه 91/6/10 ] [ 10:53 صبح ] [ م حجت ]
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب