نگاه هشتم |
اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیمامضی من شعبان فاغفرلنا فیما بقی منه فرصت ماه شعبان ومناجات زبای شعبانیه هم به پایان رسید هنوز نمی دانم مورد عفو او واقع شده ام یانه ؟! خدا کند خودش لباس شرکت درمهمانیش را عطایم کند و..... [ سه شنبه 92/4/18 ] [ 10:18 صبح ] [ م حجت ]
روایت کرده که امام حسن (ع) گوسفندی داشت که بدان علاقه داشت، روزی مشاهده کرد که پای آن گوسفند شکسته شده، به غلامش فرمود : چه کسی پای این گوسفند را شکسته؟ پاسخ داد: من! فرمود: چرا؟ گفت: می خواستم تا شما را غمگین کنم! امام (ع) فرمود: اما من تو را خوشحال خواهم کرد، و تو در راه خدا آزادی! و در روایت دیگری است که فرمود: (من نیز غمگین می کنم آن کسی را که به تو دستور داده تا مرا غمگین کنی ـ یعنی شیطان) و به دنبال آن او را آزاد کرد [ دوشنبه 92/4/17 ] [ 4:57 عصر ] [ م حجت ]
محمدهادی امینی فرزند علامه امینی مینویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدر، در شب جمعهای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم، او بسیار شاداب و خرسند بود، جلو رفتم و پس از سلام و دست بوسی گفتم: پدر جان! در آنجا چه عاملی باعث سعادت و نجات شما شد؟ پدرم گفت: چه میگویی؟ دوباره عرض کردم: آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام یک از اعمالتان موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر، یا سایر تألیفات شما، یا تأسیس بنیاد و کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)؟ او اندک تأملی کرد و سپس فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین(ع)! عرض کردم: شما میدانید اکنون روابط ایران و عراق تیره شده و راه کربلا بسته است؛ برای زیارت، چه کنیم؟ فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین(ع) برپا میشود، شرکت کنید تا ثواب زیارت امام حسین(ع) را به شما بدهند. سپس فرمود: پسرجان! در گذشته بارها به تو یادآور شدم و اکنون نیز توصیه میکنم که زیارت عاشورا را به هیچ عنوان ترک مکن، زیارت عاشورا بخوان و آن را وظیفه خودت بدان. این زیارت، دارای آثار، برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی تو در دنیا و آخرت میشود [ چهارشنبه 92/4/12 ] [ 6:6 عصر ] [ م حجت ]
یکی از استادان شیخ مرتضی آقا تهرانی نقل می کرد که در خواب ، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری رحمة الله را دیدم . پرسیدم :آیا شما در آن عالم عذاب هم می شوید ؟ فرمود : یک عذاب دارم و آن این حسرت و غصه است که چرا بیشتر به یاد خدا نبودم. دلم برای آن لحظاتی می سوزد که به یاد خدا نبودم .این بزرگ ترین عذاب برای من است. وای برمن از عذاب فردا وای ........ [ سه شنبه 92/4/11 ] [ 4:35 عصر ] [ م حجت ]
عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است، عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند، ولی برای اینکه به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد. زمانیکه عقاب به 40 سالگی می رسد:چنگالهای بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه گرفته را نگاه دارند. نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود و شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسبند و پرواز برای عقاب دشوار می گردد. در این هنگام عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد: در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ می کوبد تا نوکش از جای کنده شود. پ س از کنده شدن نوکش، عقاب باید صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک کهنه رشد کند ، سپس باید چنگالهای پیشین را از جای برکند. زمانیکه به جای چنگال های کنده شده ، چنگالهای تازه ای در آیند. آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش می کند.. سرانجام ، پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد آغاز کرده ..... و 30 سال دیگر زندگی میکند.چرا این دگرگونی ضروری است ؟ فرار از زندگی مرغی بیشتر وقتها برای بقا، ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم . گاهی وقت ها باید از خاطرات قدیمی، عادت های کهنه و سنت های گذشته رها شویم. تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم میتوانیم از فرصت های زمان حال بهره مند گردیم. [ یکشنبه 92/4/9 ] [ 12:2 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |