نگاه هشتم

آیت الله اراکی فرمود:

شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت

پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

با لبخند گفت

خیر

سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟

گفت
نه

با تعجب پرسیدم

پس راز این مقام چیست؟

جواب داد

هدیه مولایم حسین است!

گفتم چطور؟

با اشک گفت

آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ? تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت

به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم


[ پنج شنبه 89/8/27 ] [ 11:2 صبح ] [ م حجت ]

آقانیامدی  تو وعالم غریب شد

کار تمام مردم دنیا عجیب شد

دم می زنند از تو وعشقت ولی دریغ

دست صداقتی که فشردم فریب شد

یک عده مضطرب ،نگرانند ومنتظر

دست دعا بلند به امن یجیب شد

من ماندم ودو چشم به ره مانده در گذر

مولانیامدی ودلم بی شکیب شد

شیطان فریفت آدم وسیبی به او خوراند

رحمی که باغ زندگیم پر زسیب شد

خارگناه بس که خلیده به چشم ما

دل از نگاه روی گلت بی نصیب شد

مردم دلی به پاکی آئینه ها کجاست ؟

انگار دست عاطفه ها نا نجیب شد

تنهایی وغریبی ودرد وعشق

آقا نیامدی تو وعالم غریب شد 


[ پنج شنبه 89/8/27 ] [ 10:55 صبح ] [ م حجت ]

عید قربان


[ چهارشنبه 89/8/26 ] [ 10:34 صبح ] [ م حجت ]

عرفه، روز اشک و ناله، روز حسین و حسینی شدن و روز شکستن بت های درون است.

عرفه، روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک و روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق است.

عرفه روزی است که خدا درهای مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روی بندگان خود آنان می گشاید.

عرفه، روز بی پیرایگی و آراستگی در عرفات خدا و روز زمزمه رازمندی های حسین و روز برخورد اشک و لبخند است.


[ دوشنبه 89/8/24 ] [ 7:54 صبح ] [ م حجت ]


[ یکشنبه 89/8/23 ] [ 3:37 عصر ] [ م حجت ]
<   <<   121   122   123   124   125   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب