نگاه هشتم |
تمام دلخوشی من دوستان خدا! تمام دلخوشی من به نامهای شماست .نه از رفتارتان چیزی در من هست نه از باورهایتان .از آن یقین عمیقی که شما را استوانه های زمین میکند در من اثری حتی نیست تمام رابطه من باشما با اسمهایتان بنداست به نخ نازک کلمه من فقط همین را در خودم سراغ دارم که وقتی اسمهایتان می اید جوریم میشود یک جوری که مثل اول عشق است مثل وقتی است که از کسی یک خاطره خیلی خوب دارید والبته من با همین نخ خیلی خوشم وقتی فکرش را میکنم که میشد اسمهاتان را ندانم میشد هیچ طوریم نشود از تکرار واژه حسین (ع) میشد دلم نخواهد بزنم به سر وسینه وقتی این فکرها را میکنم می گویم "عجب نخی " البته این وضعی که من هستم حسودی وترس دارد حسودی به آنها که شما برایشان فقط یک واژه نیستید وقتی بودن ونبودن اسمهاتان اینقدر فرق میکند پس بود ونبود نورتان وخودتان درون کسی ؟ وای چه اتفاقی میشود ؟ ترس هم که معلوم است وقتی زندگی معنوی آدم به رشته به این نازکی بند باشد یک روز فقط اگر یک روز این ریسمان نازک عشق را موریانه ای بپوساند ما به کجا پرتاب خواهیم شد ؟ به ابدیت لا یزال نیستی ؟ به نا کجای بی وجود ؟ خلا مطلق ؟ حال من مثل غاری است که قبلا دهانه ای به روشنایی داشته دهانه ای که از آن نور وگرما می ریخته تو ولجن دیواره ها وکپک زمین را می خشکانده است ولی حالا سنگهای خود ساخته ام تمام مسیر عبور نور را بسته اند شده ام غار بی منفذ والبته غاربی منفذ که اسمش غار نیست شکافی توی زمین است هیچکس هم نمی فهمد که روزی غار بوده چون حالا مدفون زیر سنگهاست تنها فرقی که بین من با خاک وسنگ اطرافم مانده این است که پیش از بسته شدن دهانه روشناییم کسی نامهای شما را انگار در من فریاد کرده است فریاد کرده محمد علی فاطمه صادق رضا ... (علیهم السلام ) الان من مسدود شده ام ولی نه که غار بوده ام هنوز این نامها در من تکرار میشود پژواک اسمها لای دیواره ها وسنگهام مانده تنها بارقه امیدی که حالا هست همین است که رهگذری از این جا بگذرد وپژواک این نامها را از زیر صخره ها بشنود سنگها را بزند کنار وباز مرا به روشنایی برساند تمام دلخوشی من به پژواک نامهای شماست چه شیرین است نامهاتان ! از کتاب خدا خانه دارد خانم فاطمه شهیدی [ شنبه 87/8/4 ] [ 3:40 عصر ] [ م حجت ]
ندبه امام صادق در فراق مهدی (عج) همراه مفضل وابو بصیر وابان خدمت امام صادق (ع) رسیدیم دیدیم که حضرت برروی خاکها نشسته جامه ای خیبری ، بی یقه وآستین برتن دارد وهمانند مادر فرزند مرده گریه میکند سراسر وجودش را حزن واندوه گرفته است وعاشقانه آرزوی درک زمان قائم (عج) را میکند ومیفرماید :اگر زمان ظهورش را درک میکردم همه عمرم را در خدمتش بودم ای آقا وسرور من !غیبت تو خواب را از دیدگانم ربوده عرصه را برمن تنگ کرده وآسایش وآرامشم را ربوده سدیر میگوید :پرسیدم چه شده ؟امام فرمود :صبح امروز کتاب "جفر"را نگاه میکردم این کتاب را خدا به پیامبرش وپیشوایان معصوم از تبار او اختصاص داده در این کتاب تولد ،غیبت ودیرزیستی قائم ما وگرفتاری باورداران در آن زمان ،راه یافتن شک وتردید در دل مردم در اثر طول غیبت ومرتد شدن مردم از آیین مقدس اسلام را خواندم ودیدم که چگونه رشته ولایت را که خدادر گردن هر انسانی قرار داده است میگسلند واز زمره اسلام بیرون میروند دلم به حال مردم آن زمان سوخت وامواج غم واندوه بر پیکرم فرو ریخت [ جمعه 87/8/3 ] [ 6:58 عصر ] [ م حجت ]
غیبت یا غفلت ؟ بلای جانسوز عصر ما غیبت نیست غفلت است حال وروز شیعه از دو حال خارج نیست یا معصوم خاتم را امام را وولی الله اعظم را محبوب ومقصود ومقتدای خود میداند یا سر بر استان محبوب دیگری می ساید شیعه اگر گمان کند که حبیب وطبیب ونجات بخشی جز او در عالم هست که راه به خطا برده شیعه اگر در حضور آب دل به سراب ببندد چگونه نامش شیعه است ؟واگر مدعی است که مرید آن قطب عالم است عاشق آن حجت خاتم است این حال وروز با عشق سر سازگاری ندارد کدام عاشقی یک لحظه بی خاطره معشوق سر میکند ؟ کدام عاشق هر از گاه به یاد معشوق می افتد ومحبوب را در ردیف دیگر امور روزمره خویش میبیند ؟ این ننگ وعار برای عاشق نیست که از معشوق بشنود که ما تو را از یاد نمی بریم ومراعات تو را فرو نمی گذاریم واو ..... واو بی اشتیاق زیارت معشوق سر کند ویاد او را فرو گذارد ؟؟؟ این اوج بی معرفتی محب نیست که بداند وبشنود که محبوب به شادی او شاد میشود ،با اندوهش غمگین میشود مریضی اش بیمارش میکند ،هرگاه دست به دعا بردارد او آمین میگوید وآن زمان که سکوت کند محبوب برایش وبه جایش دعا میکند واو سر از پا نشناسد وقالب تهی نکند ؟؟!! آری بلای جانسوز عصر ما غیبت نیست غفلت است او غایب نیست پرده بر چشمان ماست چه کس صادقانه دست بر برداشته خالصانه امام خویش طلب کرده است وپاسخ نگرفته است ؟ برخی امام را می طلبند ودیگران را هم ! اینها تا تا چشم بر ابواب چندگانه دارند دستشان به امام نمیرسد برخی امام را میطلبند اما نه به خاطر امام که برای دستیابی به حاجات خویش می بینی او را صدا میکنند با تضرعی جانسوز وجگر خراش اما آنچه میطلبند دیدار امام نیست حل مشکلات خویش است ساقی این بارگاه به ظرفیت وجام همت مهمان می نگرئد محبوب به ظرفیت دل محب نگاه میکند یکی به هوای بهشت در مصیبت حسین اشک میریزد ویکی در مجلس حسین بر مصیبت خویش می گرید ! هرکس به قدرجام معرفت خویش از دستهای امام نوش میکند امام دست نیافتنی نیست دستهای ما بسته است امام در پرده غیبت نیست پرده بر چشمهای ماست وآنچه مارا از زیارتش بی بهره میکند غیبتش نیست که غفلت ماست ... !!! [ جمعه 87/7/19 ] [ 4:33 عصر ] [ م حجت ]
عید یا عزا؟ عید فطر را پشت سر گذاشتیم همه شادی کردیم وجشن گرفتیم بازار انواع پیامکهای تبریک داغ داغ بود اما آیا راستی امروز برای همه عید بود ؟در پیامکها خواندیم عید عبادت ،عید بازگشت به فطرت الهی ،عید پیروزی در تکلیف الهی و... اما راستی ما به فطرت خویش باز گشتیم ؟ آیا در امتحان عبودیت الهی پیروز شدیم ؟ آیا در ماه مهمانی خدا بدرستی تکلیف خود را انجام دادیم ؟ آیا 30 روز روزه داشتن لااقل یک درجه به تقوای ما افزود وبه هدف وفلسفه روزه نزدیک شدیم ؟ آیا با این دهان بستن "دهانی " باز شد ؟ آیا انجام تکالیف الهی تغییری در زندگی ما ایجاد کرده است ؟ راستی آیا باز هم اراده وتوفیق خلوت سحر را خواهیم داشت ؟ خلاصه آیا امروز وفردای ما با قبل از شرکت در ضیافت الهی تغییری داشته است ؟؟ اگر چنین است عیدتان مبارک ! واگر غیر ازاین است صد افسوس که به هدف روزه نزدیک نشدید از این ماه پر رحمت محروم ماندید وباید تا روز عرفه به انتظار بنشینید که عمری باشد وتوفیقی نصیب شود و.... !! [ چهارشنبه 87/7/10 ] [ 5:19 عصر ] [ م حجت ]
لختی درنگ ...!!! شبهای پر فضیلت قدر هم تمام شد کم کم خوان گسترده ضیافت الهی به پایان نزدیک میشود تا دیر نشده کمی بیندیشیم آیا بار خود را بسته ایم ؟ آیا در این شبها کاری کارستان کرده ایم ؟ راستی شب گذشته که مولا به اشکهای چشم ما ،به خدا خدا کردن ما و به توبه واستغاثه ما نظاره میکرد چه حالی داشت ؟؟!! آیا دل مولا شاد ازاین بود که با توبه ما مانعی از موانع ظهورش برداشته شد ؟ یا مولا غمگنانه اشک ریخت که اینان باز هم چون هر سال " توبه برلب ،سبحه برکف دل پر از شوق گناهند " ؟ میخواهم سئوال کنیم نتیجه شب زنده داری این سه شب چه بود ؟ اگر جدا توبه کرده باشیم ،اگر راستی بازگشته باشیم واگر اعمال پس از ماه ما تغییر جدی داشته باشد خوشا به حالمان که دل شکسته مولا وصاحبمان را شاد کرده ایم وقدمی برای ظهورش برداشته ایم ولبخند رضایتی برلب ان غریب طرید اواره نشانده ایم واگر.... اگر چون من فقط همه چیز در اشک وناله وفریادی خلاصه شود ودیگر هیچ بدا به حالمان که دل دردمند ان امام منتظر را بار دیگر شکسته ایم باز هم اشک چشمش را به خاطر جهالت خویش بر چهره نورانیش روان کرده ایم یعنی همان کردیم که مسلمانان جاهل با علی مظلوم کردند !! خدای مهربان !به حرمت این شبها وروزهای پایانی ماه رحمتت به ما نه که به مولایمان رحم کن با هدایت ما مانعی از موانع ظهورش را مرتفع ساز ودل دنیایی را شاد ساز !دست مارا بگیر به عهد خود وفا کنیم وان باشیم که تومیخواهی التماس دعا [ چهارشنبه 87/7/3 ] [ 5:30 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |