نگاه هشتم

چقدر خنده داره !!!

چقدر خنده داره که یک ساعت خلوت با خدا , دیر و طاقت فرساست، ولی تماشای یک ساعت سریال تلویزیون  شیرینه و  مثل باد می‌گذره!


چقدر خنده داره که صد هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!


چقدر خنده داره که وقتی می‌خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا باخدا بگیم, اما وقتی با دوستمون حرف می زنیم , کلی وقت کم می یاریم!


چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می‌کشه لذت می‌بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی‌گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی‌تر از حدش می شه شکایت می‌کنیم و آزرده خاطر می‌شیم!


چقدر خنده داره که خوندن یک صفحه از کتاب آسمانی سخته اما خوندن صد سطر از یک کتاب رمان  به آسونی آب خوردنه !


چقدر خنده داره که همیشه سعی می‌کنیم توی یک کنسرت یا مسابقه حتما ردیف اول تماشاچی ها باشیم اما  در  برنامه های عبادی به آخرین صف‌ها تمایل داریم!


چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت فرصت نداریم,  اما برای بقیه برنامه ها که بعضی هاشونم مهم نیست روزی چند بار وقت پیدا می کنیم!


چقدر خنده داره که شایعات روزنامه‌ها رو به راحتی باور می‌کنیم اما سخنان دینی رو به سختی باور می‌کنیم!


چقدر خنده داره که بعضی از مردم می‌خوان هر طور دوست دارن زندگی کنن , و سر آخر توقع دارن که تمام بهشت خدا رو صاحب بشن! ش


چقدر خنده داره که وقتی یه اس ام اس خنده دار برای ما ارسال میشه , مثل آتشی که در جنگل بیفته, اونو همه جا پخش می کنیم, اما وقتی یک سخن خوب و آموزنده می شنویم, حتی حاضر نیستیم اونو با خانوادمون در میون بزاریم! 

 
خنده داره, اینطور نیست؟


[ یکشنبه 88/7/5 ] [ 3:47 عصر ] [ م حجت ]

بعضی از آدمها جلد زرکوب دارند بعضی جلد ضخیم و بعضی جلد نازک.

بعضی از آدمها با کاغذ کاهی چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی.

بعضی از آدمها تر جمه شده اند و

بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و بعضی فتوکپی آدمهای دیگرند.

بعضی از آدمها با حروف سیاه چاپ می شوند و بعضی از آدمها صفحات رنگی دارند.

بعضی از آدمها تیتر دارند و روی پیشانی بعضی از آدمها نوشته اند :

                   "حق هرگونه استفاده محفوظ و ممنوع است"

بعضی از آدمها قیمت روی جلد دارند

بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف بفروش می رسند.

بعضی از آدمها را باید جلد گرفت

بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت.

بعضی از ادمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته می شوند.

بعضی از آدمها فقط جدول و سرگرمی هستند و بعضی معلومات عمومی .

بعضی از آدمها خط خوردگی دارند و بعضی غلط چاپی دارند.

از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و

از روی بعضی از آدمها باید جریمه نوشت.

بعضی از آدمها را باید چند بار بخوانیم تا بفهمیم و

بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.

برگرفته از کتاب بی بال پریدنپریدن                                                                                                                                         قیصرامین پور


[ سه شنبه 88/4/23 ] [ 5:46 عصر ] [ م حجت ]
 

سوال بهلول از اهل قبور

روزی بهلول ازقبرستان می آمد، از او پرسید ند:
ازکجا می آیی ؟ گفت :
ازپیش این قافله که دراین سرزمین نزول کرده اند . گفتند :
آیا از آنها سوالا تی هم کرده ای ؟ فرمود :
آری ، از آنها پرسیدم کی از اینجا حرکت و کوچ خواهید نمود ،جواب دادند که: ما انتظار شما را داریم تا هروقت همگی به ما ملحق شدید،حرکت کنیم .

 


[ شنبه 88/4/20 ] [ 7:2 عصر ] [ م حجت ]

پاسخ ایه الله بهجت به چند سئوال

1-     برای دیدار امام زمان (عج) چه باید کرد ؟

زیاد صلوات اهدای وجود مقدسش کنید . مقرون با دعای تعجیل فر جش ،وتشرف زیاد به مسجد جمکران

2-حضور قلب در نماز چگونه حاصل میشود ؟

این امر با نوافل و عبادات مستحبه تحصیل میشود وار آن جمله تبدیل فرادی به جماعت است

3-برای خشوع در نماز چه کنیم؟

دراول نماز توسل حقیقی به امام زمان داشتن که عمل را با تما میت مطلقه انجام دهید

4-برای رسیدن به درجا ت عالیه چه باید کرد ؟

پیامبر فرمود :"الا اخبرکم بدائکم ودوائکم ،داوکم الذنوب ودواوکم الاستغفار" کلمه استغفار را تا میتوانید از روی اعتقاد کامل صمیمانه با التزام به لوازم حقیقیه اش تکرار کنید

5-برای قرب خدا چه باید کرد ؟

اگر طالب صادق باشد "ترک معصیت " کافیست برای تمام عمر اگر چه هزار سال باشد

6-برای نشاط در عبادت چه باید کرد ؟

در اوقات نشاط مشغول به عبادت مستحبه شوید ودر اوقات کسالت اقتصار بر واجب کنید

7-اگر در سیر وسلوک استاد نبود چه کنیم ؟

استاد تو علم توست به آنچه میدانی عمل کن آنچه را نمیدانی کفایت میشوی

 


[ شنبه 88/4/6 ] [ 10:39 صبح ] [ م حجت ]

خدایا چرا من؟

آرتور اشی قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خون آلوده ای که در جریان عمل جراحی در سال 1982 دریافت کرد به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد.او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد.یکی از طرفدارانش نوشته بود(( چرا خدا تو را برای چنین بیماری دردناکی انتخاب کرد؟

آرتور در پاسخش نوشت:

در دنیا 50 میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند.5 میلیون نفر یاد می گیرند چگونه تنیس بازی کنند،500 هزار نفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند، 50 هزار نفر پا به مسابقات می گذارند، 5 هزار نفر سرشناس می شوند،50 نفر به مسابقات ویمبلدون را پیدا می کنند ،چهار نفر به نیمه نهایی می رسند و دو نفر به فینال ... و آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم ،هرگز نگفته خدایا چرا من؟  و امروز هم که از این بیماری رنج می برم، نیز نمی گویم خدایا چرا من؟

           


[ یکشنبه 88/2/27 ] [ 6:59 عصر ] [ م حجت ]
<   <<   61   62   63   64   65   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب