نگاه هشتم |
صحنه های عجیب عاشورا کربلا هم شاهد صحنه های عجیبی بود یکی از این عجایب فردی است به نام ضحا ک عبدالله مشرقی که با امام شرط میکند در کنار تان هستم اما فقط تا وقتی یاور دارید وهرگاه تنها شدید خواهم رفت !! ودرست زمانی که همه اصحاب به شهادت رسیدند شرطش را یادآور شد از امام اذن طلبید وبا شکافتن صف دشمن وکشتن دو تن از آنان پا به فرار گذاشت !! همچنین غلام عبدالرحمن عبدالله انصاری میگوید در کربلا بودم وزمانیکه یاران امام کشته شدند فرار کردم !! دوستان تاریخ در حال تکرار است لختی بیندیشیم ما از کدام اصحاب امام هستیم ؟اگر چشمان بی فروغمان به ماه دل ارای حسین زمان روشن شد چه خواهیم ؟ اگر امام تنها ماند میمانیم یا میرویم ؟ نکند آنقدر سست باشیم که نگاه مردم خنده وتمسخر آنان وبرداشتهای متفاوت آنان در ما اثر گذارد ؟؟ لختی اندیشه کنیم وبهوش باشیم که تاریخ تکرار میشود !!! [ دوشنبه 86/11/8 ] [ 7:10 عصر ] [ م حجت ]
یکی از صحنه های نا زیبای عاشورا هنگامه اذان ظهر بود همه آنها که به عشق حسین به خیابانها آمده بودند خوب میدانستند که در این لحظه محبوبشان به اقامه نماز ظهر مشغول است آنهم به چه قیمتی ؟ به قیمت از دست دادن یکی از یاران صدیقش او که همه تیرها را به جان خرید تا مولایش نماز عشق را بر پا کند پس چرا عزدارانش چنین نمیکنند ؟؟ گرچه در سالهای اخیر به این مهم توجه ویژه شده ولی تاسف بار است که برخی هیاتها در آن لحظه هم به ادامه عزاداری مشغولند ؟ وبا کدام توجیه ؟ ؟ ما که شعار یا لیتنا کنا معک سزرمیدهیم چرا مولا را در نماز یاری نمیکنیم ؟ مگر نماز ستون خیمه دین ما نیست ؟ پس دین ما بر کدام ستون تکیه میزند ؟ مگر نماز اول ما یحاسب به العبد نیست؟؟ چرا به آن بها ندهیم ؟ راستی وقتی پدر مهربانمان که تشنه ظهور است عزادران جدش در آن لحظه در هر حالی غیر نماز ببیند چه حالی پیدا میکند ؟؟ واگر ببیند که برخی جوانان شب عاشورا تا پاسی از شب به اقامه عزا مشغولند و نماز صبحشان ......... !!! وای خدای من !چه دردی است برای او که ببیند شیعیانش نومن ببعض ونکفر ببعض هستند ومبادمان که چنین باشیم !!! [ جمعه 86/11/5 ] [ 6:22 عصر ] [ م حجت ]
یکی دیگر از صحنه های عاشورا ایستگاههای متعدد صلواتی بود چای ِشیر ِ انواع شربت ِ عدسیِ شله زرد ِآش ساندویچِ حلوا پلو و...... همه چیز بود وآیا اینهمه اسراف نبود ؟ افسوس که همه حریصانه به سوی انها هجوم برده واز فرط سیری نیمه ان را رها میکردند و..... راستی مگر در اعمال روز عاشورا نگفته اند که در این روز از خوردن واشامیدن امساک نمایید ؟پس چرا عاشقان حضرت درست در لحظه درد وماتم واندوه محبوبشان بی توجه به حال صاحب عزایی که شاهد ماست مشغول پذیرایی مفصل از خویش هستند ؟؟در اینکه همه این نذورات به عشق ابی عبدالله است شکی نیست اما ؟آیا بهتر نبود همه این ایستگاهها ی صلواتی به روز میلاد ان حضرت منتقل میشد وجشن مفصلی به یمن قدمش برپا میشد ؟ یا اینکه به جای اسراف این همه مواد غذایی به خانه محرومین میرفت تا لااقل انها هم از نعمت غذای گرم بهره مند میشدند ؟حتما شنیده اید که بر پشت مولایمان همو که در عزایش سیاه پوشیم زخمهایی بود که اثر شمشیر نبود بلکه جای کیسه هاییبود که که شبانه بر پشت خویش حمل میکرد وبه فقرا میبخشید ! راستی نکند نذورات ما برای مطرح کردن خود یا به رخ کشیدن هیاتمان یا برای رقابت وکورس گذاشتن باشد ؟؟! به هوش که صاحب عزا میبیندمان و...! [ سه شنبه 86/11/2 ] [ 6:46 عصر ] [ م حجت ]
روز عاشورا همه آمده بودند زن ومرد پیر وجوان وکودک همه سیاه پوش وچشمانی پر اشک درون همه عشقی موج میزد که در سرما ویخبندان انها را به خیابان اورده بود گویی هیچ کس در خانه نبود همه میخواستند تسلای دل صاحب عزای امروز باشند حرف دل همه یا لیتنا کنا معک بود کاش بودیم وجدت را یاری میکردیم کاش بودیم وارام دل زینب بودیم راستی آیا صاحب عزای امروز از ما راضی شد ؟آیا به ما نمره قبولی میدهد ؟ آیا با دیدن ما لبخند رضایت بر لبانش نقش بست ؟ یا .....! یا باز هم سر به زیر افکند اشک چشم را پاک کردوباز هم برغفلت ما اندوه خورد که باز هم بیدار نشدند ! باز هم زمینه ظهور را فراهم نکردند !باز هم باید تنها بمانند ! راستی نمره عزاداری ماچند است ؟ متاسفانه که ما تنها به بخشی از دین که به مذاقمان خوش امده عمل کرده بقیه را رها کرده ایم وبه تعبیر قرآن نومن ببعض ونکفر ببعض شده ایم میگویید نه بگذارید به نمونه هایی اشاره کنم شاید تا اربعین بیدار شویم وعزای بهتری داشته باشیم ورضایت صاحب عزای منتظر را بدست آوریم نیمه شب تاسوعا مادر عاشقی را در حرم مولایمان حضرت رضا دیدم ، آمده بودتا صبح عبادت کند واقامه عزا کند ، سخت مشغول نماز های مستحبی بود وچه لذتی میبرد ولابد به خود میبالید اما... آن طر فتر دختر ک نوجوانش نشسته بود از سرما وخستگی وخواب آلودگی کلافه بود وقتی از ا لتماسهایش برای رفتن به خانه نتیجه ای نگرفت سرش را به دیوار می کوبید واشک میریخت ! ومادر بی توجه به او به عبادتش ادمه داد ! !! دلم لرزید ! راستی آیا این نماز خودخواهانه پذیرفته است ؟ آثار این دینداری در آینده این نوجوان چیست ؟؟ این پیروی از همان دینی است که پیامبرش وقتی حسن وحسینش در سجده نماز بر پشتش سوار شدند آنقدر سجده را طولانی کرد تا آنها ازار نبینند ؟؟ ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا ؟؟؟ [ دوشنبه 86/11/1 ] [ 7:25 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |