نگاه هشتم |
روزی شیطان در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتی آن حضرت از طواف فارغ شد، دید ابلیس ضعیف و نزار و رنگ پریده، کناری ایستاده است. فرمود:«ای ملعون! تو را چه میشود که چنین ضعیف و رنجوری؟!» گفت: «از دست امت تو به جان آمده و گداخته شدم.» فرمود: «مگر امت من با تو چه کردهاند؟» گفت: «یا رسول الله! چند خصلت نیکو در ایشان است، من هر چه تلاش میکنم این خوی را از ایشان بگیرم نمیتوانم.» فرمود: «آن خصلتها که تو را ناراحت کرده کدامند؟» گفت: «اول اینکه هرگاه به یکدیگر میرسند سلام میکنند و سلام یکی از نامهای خداوند است. پس هر که سلام کند حق تعالی او را از هر بلا و رنجی دور میکند و هر که جواب سلام دهد، خداوند متعال رحمت خود را شامل حال او میگرداند. دوم اینکه، وقتی با هم ملاقات کنند به هم دست میدهند و آن را چندان ثواب است که هنوز دست از یک دیگر برنداشته حق تعالی هر دو را رحمت میکند. سوم، وقت غذا خوردن و شروع کارها بسم الله میگویند و مرا از خوردن آن طعام و شرکت در آن دور میکنند. چهارم، هر وقت سخن میگویند: ان شاءالله بر زبان میآورند و به قضای خداوند راضی میشوند و من نمیتوانم کار آنها را از هم بپاشم، آنان رنج و رحمت مرا ضایع میکنند. پنجم، از صبح تا شام تلاش میکنم تا اینان را به معصیت بکشانم. باز چون شام میشود، توبه میکنند و زحمات مرا از بین میبرند و خداوند به این وسیله گناهان آنان را میآمرزد. ششم، از همه اینها مهمتر این است که وقتی نام تو را میشنوند با صدای بلند صلوات میفرستند و من چون ثواب صلوات را میدانم، از ناراحتی فرار میکنم؛ زیرا طاقت دیدن ثواب آن را ندارم. هفتم، هم اینکه ایشان وقتی اهل بیت تو را میبینند، به ایشان مهر میورزند و این بهترین اعمال است.» پس حضرت روی به اصحاب کرده و فرمودند: «هر کس یکی از این خصلتها را داشته باشد از اهل بهشت است.» [ یکشنبه 92/5/20 ] [ 4:38 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |