سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

خودت گفته بودی فقط از من بخواه.

با این کوله بار سنگین، حالا دلم بهانه می گیرد:

دلم برای آسمان آن آبی بیکران؛ برای ستاره ها؛ برای پرواز؛ دلم برای هرچه آن بالاست تنگ شده.

دیدی چه شد:

حالا شده ام خاک نشین ترین پرنده ی آسمان تو.

اصلا من آن سبد را رها کردم، من همه ی بار سنگینم را واگذاشتم، و بالم را گشودم که تو را ببینم ای که صدایم کردی،

من اینجا پشت در مانده ام: درمانده.

تو گاهی هم در را باز کنی،

من به نگاهی دلخوشم که من از تو فقط خودت را می خواهم.

من حتی

"خودم" را پشت در جا گذاشتم تا فقط اسم تو بماند:

کریم خطابخش بخشنده ی مهربان


[ جمعه 92/2/27 ] [ 6:16 عصر ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب