نگاه هشتم

 

یک دستورالعمل اخلاقی از ایه الله انصاری 

فرزند وی "احمد انصاری" در خاطره‌ای از پدرش می‌گوید: یک بار یکی از آشنایان از تهران خدمت آقای انصاری رسید و برای دستوالعمل گرفتن اصرار کرد. ایشان فرمود: تو با خانمت بدرفتاری می کنی، برو اخلاقت رو درست کن ! حجاب تو این است.

آن شخص می‌گفت : وقتی برگشتم همسرم خیلی با ناراحتی به من گفت: باز رفتی مسافرت؟! خم شدم دستش رو بوسیدم ، تعجب کرد و پرسید این کار رو کی به تو یاد داده؟ گفتم همان آقایی که می گویی چرا رفتی پیشش. ایشان هم به آقای انصاری علاقمند می‌شود و در سفر بعدی با هم به همدان می آیند و خدمت آقا می‌رسند.

یک روز یک بازاری خدمتشان آمد و گفت یک تیرگی در من ایجاد شده و نمی توانم نمازم را با توجه بخوانم . می فرمایند: برای این است که در فلان معامله ای که کردی دروغ گفتی! برو استغفار کن و آن را جبران کن.از ایه الله انصاری 

 


[ شنبه 90/6/26 ] [ 11:25 صبح ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب