نگاه هشتم |
خدای مهربان درحدیث قدسی می فرماید : کیست که درسختی ها وگرفتاری هایش به من امید بسته ومن امیدش را قطع کرده باشم ؟ کیست که درکارهای بزرگش به من امیدوار گشته ومن امیدش را از خود بریده باشم ؟ من آرزوهای بندگانم را نزد خود محفوظ داشتم اما آنان به حفظ ونگهداری من راضی نگشتند .آسمان ها را از کسانی که از تسبیح وستایش من خسته نمی شوند (ملائک) پرکردم وبه آن ها دستو ردادم هیچ گاه درهای میان من وبندگانم را نبندند ،ولی آنها به سخن من اعتماد نکردند ! مگر آن بنده نمی داند که چون مصیبت وحادثه ای اورا درهم کوبید ،کسی جز به اذن من نمی تواند آن را از او بردارد ؟پس چرا از من رویگردان است ؟؟ من درپرتو جود وکرم آنچه را از من نخواسته بود به او دادم،سپس از او گرفتم ،اما او ازمن نخواست که نعمتش رابرگردانم واز غیر من درخواست کرد !آیا او تصور می کند که پیش از خواستن به او دادم اما اگر از من بخواهد به او پاسخ نمی دهم ؟ مگر من بخیلم که بنده ام مرا بخیل می پندارد ؟آیا امیدواران نمی ترسند از یان که به غیر من امید داشته باشند اگر همه اهل آسمان وزمینم به من امید بندند وبه هریک به اندازه آنچه دیگران آرزو کردند بدهم به اندازه عضو مورچه ای از دارای ام کاسته نگردد .وچگونه کاسته شود ا زمُلکی که اختیارش با من است ؟ پس بدا به حال کسی که نافرمانی ام کند واز من پروا نداشته باشد ! [ پنج شنبه 90/6/10 ] [ 9:46 صبح ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |