نگاه هشتم |
می گویند در یکی از جنگها در هوای سوزان صحرا؛ رزمندگان مسلمان پسر بچه ای را دیدند که بر روی ریگهای داغ ایستاده بود. ناگهان مادر این پسر بچه از خیمه بیرون آمد و با عجله خود را به کنار پسر رسانید و او را بغل کرد و خودش روی زمین خوابید تا حرارت ریگهای داغ صحرا پای پسر بچه را نسوزاند! در حالیکه مادر روی زمین خوابیده بود مدام تکرار می کرد: پسرم! پسرم! پسرم!.... همه رزمندگان از دیدن این صحنه عاطفی که نشانه عمق محبت مادر نسبت به فرزندش بود به گریه افتادند! آنها مادری را می دیدند که بدنش می سوخت تا کف پای فرزندش نسوزد! پیامبر رحمت؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز با دیدن این صحنه به وجد آمدند و آنگاه گفتند: آیا از مهربانی این زن نسبت به پسرش تعجب کردید؟! همه گفتند: بله یا رسول الله پیامبر فرمود: پس براستی خداوند تعالی نسبت به تمام شما مهربانتر است از این زن نسبت به پسرش! همه مسلمانان از این بشارت رسول خدا به وجد آمدند و فوق العاده خوشحال شدند!
[ پنج شنبه 90/6/3 ] [ 9:7 صبح ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |