ضیافت شگفتی است و ضیافت کدهای شگفتتر.
ضیافت گرسنگی!
ضیافت بر سفرهای تهی از بانگ نوشانوش، خالی از خوردن.
و میزبان خدا، با او که خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده.
و ...
مهمان من و تو!
یک ماه چشم و لب فرو بستن، نخواستن، ندیدن، نشنیدن.
آماده برای شنیدنی دیگر، نوشیدنی دیگر و دیدنی که چشمهای عادی و مادی از آن محرومند.
آماده برای شنیدن وحی، پیامبر گونهشدن، مداحی روح القدس را نوشیدن و نیوشیدن؛
تنزل الملائکته و الروح...
زیر بارش متواتر و ممتد وحی، در فرود مستمر ملائک، به «سلام» رسیدن، درک مطلع فجر که سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.
ماه شگفتی است. ماه شستن پلکها از خواب برای ادراک لذت شیرین خلوت شبانگاه، ماه صیام و قیام و سلام، ماه هدایت و بینات و فرقان، هدی للناس و بینات و من الهدی و الفرقان.
به ضیافت کدهای میآییم که رسم مهمانی از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگی زدودن است.
به ضیافت کدهای میآییم که شرط ورود تقواست و شرط خروج نیز!
و مگر خدای رمضان، شهر رمضان را «لعلکم تتقون» نخوانده است؟!
بر سر در این شهر نوشتهاند: پاکی، شرط ورود است.
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
دکتر سنگر ی