سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

سلام! شهر عزادارِ مرد اقیانوس
دقیقه‏های غم‏انگیز و سرد بی‏فانوس
کجاست مرقد گل‏های پرپرت ای شهر!
بگو چه آمده از غصه بر سرت ای شهر
بهار پشت درت را کجا کنم پیدا
مدینه! زمزمه کن سوگوارهایت را
چه فصل‏ها که تو را بی‏بهار باریدند
چه چشم‏ها که تو را داغدار باریدند
تو را که سهم درختانت از تبر زین است
و تا ابد سر گلدسته‏هات پایین است
مدینه! پنجره‏هایت چقدر غمبارند
چقدر آینه‏هایت گرفته و تارند
کجاست رهگذر کوچه‏های هاشمی‏ات
بگو چه می‏گذرد بر عزیز فاطمی‏ات؟
هوای پنجره‏هایت هنوز بارانی است؟
بهشت گمشده‏ات روبه‏روی دریا نیست؟
شب است و آمده‏ام تا ستاره‏ات باشم
کنار روشنی ماهِ پاره‏ات باشم
به لحظه‏های غریبت چقدر محتاجم
به عطر روشن سیبت چقدر محتاجم
بخوان که بشنوم آواز هفت‏بندت را
ترانه‏های یتیمان دردمندت را
هزار سال از این خواب بر نمی‏خیزم
از این مجاورت ناب بر نمی‏خیزم
سلام! شهر بناهای مرمر و سنگی
سلام شهر سیاه و سفید و یکرنگی
به صحن آینه بندت چقدر نزدیکم
به آستان بلندت چقدر نزدیکم
مدینه! تا گل خورشید چند فرسنگ است؟
برایم از غم زهرا بگو دلم تنگ است 


[ یکشنبه 90/1/28 ] [ 11:40 صبح ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب