نگاه هشتم


آیت اللَّه مجتبى قزوینى، رحمة اللَّه علیه، عارف و استاد بزرگ اخلاق و معنویت، فرمودند : از صحن مبارک حضرت رضا، علیه السّلام، عبور مى‏کردم، شخصى را دیدم که در یکى از غرفه هاى اطراف صحن، مشغول تلاوت قرآن بود، شخصى به او نزدیک شد و با پایش به دست او زد، قرآن به روى زمین پرت شد و با پرخاش گفت : این چیست که خودت را به آن سرگرم کرده‏اى؟ من از این حادثه خیلى ناراحت شدم و ناگهان آیه‏اى به قلبم خطور کرد و دیدم که آن مرد، در همان لحظه، دلش درد گرفت و ناله‏اش بلند شد. من به آن شخص نزدیک شدم و به او گفتم : آیه‏اى از قرآن کریم در نظرم آمد و تو را این گونه دردمند و عاجز کرده است. آیا این دلیل بر حقانیّت قرآن نیست؟ آن شخص شروع به التماس کرد تا او را از آن حالت جانکاه به در آورم. برایش دعا کردم و حالش خوب شد. مدّتى از این ماجرا سپرى شد تا این که یک روز، شخصى با ظاهرى خدا پسند، نزد من آمد و گفت : آیا مرا مى‏شناسى؟ گفتم : خیر. گفت : من همان فردى هستم که آن حادثه برایم پیش آمد و از آن روز به بعد، به برکت نفس قدس و قرآنى شما، در طریق هدایت قرار گرفتم و زندگیم کاملاً دگرگون شده است.

[ سه شنبه 89/6/23 ] [ 5:15 عصر ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب