نگاه هشتم |
اول مظلومش خوانند،از آن لحظه که رسول مهربانی دار دنیا را وداع گفت نامهربانی با او آغاز شد ،از اتش زدن خانه اش ،سیلی زدن به صورت همسری که دختر رسولش بود ،ریسمان بر گردنش آویختن ،تشییع شبانه همسفر جوان زندگیش ، گریستن ها ی تنهایی بر قبری مخفی ،25سال تحمل وسکوت ،و..اما شاید بدترین درد علی مردمی نادان است که اطراف او هستند ،کسانی که حرف اورا نمی فهمند انها که از دریای علمش بهره نمی گیرند و... اوج مظلومیتش انجاست که خودش فرمود:الدهر انزلنی ثم انزلنی ثم انزلنی حتی یقال :علی ومعاویه هم ردیف کردن او با معاویه درد بزرگی است که خودش می داند وآنها که علی شناسند بیعت اجبار ی همین مردم نادان با او ، یار ی نکردنش وجنگ ها ی پی در پی،تبلیغات مسموم معاویه تا آنجا که مجسمه ایمان را کافرخواندند ،شهادت مظلومانه اش ،مخفی ماندن قبرش تا صد سال و... همه وهمه از مظلومیتها ی آن اول مظلوم عالم است .اما امروز وقتی در ایوان باصفای نجف می نشینی وهمه مظلومیتهایش را مرور می کنی ومی توانی با افتخار نامش را فریاد کنی می بینی کسی هست که از او هم مظلومتر است او که هنوز مزارش مخفی است ،او که هنوز نمی توانی در خانه اش نامش را برزبان آوری ،او که هنوز در خانه اش نام قاتلش را می برند وجاهلانه براو سلام می کنند وتو را هم دعوت می کنند که بر او سلام کنی در حالی که تمام وجودت بغض است ونفرت .... وعلی امروز هم مظلوم است چرا که من ومائی ادعای شیعه بودنش را داریم که از فرهنگ او فرسنگ ها فاصله داریم ،که هنوز حتی یک بار نهج البلاغه اش را مرور نکرده ایم ،که مایه زینتش که نیستیم مایه ننگ او هم هستیم وکاش این شبها بیدار می شدیم وبر می گشتیم و...... [ چهارشنبه 89/6/10 ] [ 11:34 صبح ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |