سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم
صبح بی‌تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی‌‌تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی‌تو می‌گویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
جغد بر ویرانه می‌خواند به انکار تو اما
خاک این ویرانه‌ها بویی از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم یادم آمد
عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد
روی آنم نیست تا در آرزو دستی برآرم
ای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد
در هوای عاشقان پر می‌کشد با بیقراری
آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می‌گشاید
آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد

آقابیا تا زندگی معنا بگیرد، آقابیا تا این شکسته کشتی ما، آرام راه ساحل دریا بگیرد، آقا بیا تا کی دو چشم انتظارم، شب‌های جمعه تا سحر احیا بگیرد...
قیصر امین پور 

[ سه شنبه 89/5/5 ] [ 7:11 عصر ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب