برخی دنیا راخانه می
دانند از این رو هرجور دل شان بخواهد زندگی کرده و رفتار می کنند درست مثل خانه
خود که انسان به میل خود می پوشد، می نوشد و هیچکس هم حق خرده گیری
و ایراد و
اشکال بر او را ندارد. ولی مردان خدا دنیا را خانه نمی بینند بلکه خوان حق قلمداد کرده
یعنی آن را نوعی میهمانی تلقی می کنند و اینجاست که تابع میزبان خود اند و هر کجا
که او بگوید می نشینند و هرگونه که با مذاق او جور باشد می پوشند و در یک کلمه خود
را یله، آزاد و رها نمی انگارند.
یادش بخیر! در قدیم آسیاب ها آبی بود، البته در ظاهر از
آب هیچ خبری نبود و آنچه به چشم می آمد دو قطعه سنگ بزرگ دایره ای شکل بودکه می
چرخیدند و در میان خود گندم ها را آرد
می کردند اما چرخش سنگ ها از خود نبود بلکه
از چرخش آبی بود که در زیر جاری بود. و داستان ما آدم ها چقدر به همان سنگ های
آسیاب نزدیک و شبیه است. چون ما هم اگر در
این دنیا چرخش وگردش و حرکت و اقدامی
مثبت داریم نه از خود که از خداوند است و این صریح سخن خداوند در قرآن کریم است که
فرمود: آنچه از خوبی به شما برسد از اوست.