نگاه هشتم




















 
استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن
را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید
:

به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند:

50
گرم ، 100 گرم ، 150 گرم

استاد گفت:

من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما
سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی
خواهد افتاد؟


شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.

استاد پرسید:

خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟

یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.

حق با توست... حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت
فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه
شاگردان خندیدند
.

استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان
تغییرکرده است؟


شاگردان جواب دادند: نه

پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه
باید بکنم؟


شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین
بگذارید
.

استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.

اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.

اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به
درد خواهند آمد
.

اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر
قادر به انجام کاری نخواهید بود
.

فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است.. اما مهم تر آن است که
درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید
.

به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال
و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می
آید، برآیید
!

دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین
بگذاری
.

زندگی همین است!

 


[ سه شنبه 89/4/8 ] [ 10:23 عصر ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب