نگاه هشتم |
یکی دیگر از صحنه های عاشورا ایستگاههای متعدد صلواتی بود چای ِشیر ِ انواع شربت ِ عدسیِ شله زرد ِآش ساندویچِ حلوا پلو و...... همه چیز بود وآیا اینهمه اسراف نبود ؟ افسوس که همه حریصانه به سوی انها هجوم برده واز فرط سیری نیمه ان را رها میکردند و..... راستی مگر در اعمال روز عاشورا نگفته اند که در این روز از خوردن واشامیدن امساک نمایید ؟پس چرا عاشقان حضرت درست در لحظه درد وماتم واندوه محبوبشان بی توجه به حال صاحب عزایی که شاهد ماست مشغول پذیرایی مفصل از خویش هستند ؟؟در اینکه همه این نذورات به عشق ابی عبدالله است شکی نیست اما ؟آیا بهتر نبود همه این ایستگاهها ی صلواتی به روز میلاد ان حضرت منتقل میشد وجشن مفصلی به یمن قدمش برپا میشد ؟ یا اینکه به جای اسراف این همه مواد غذایی به خانه محرومین میرفت تا لااقل انها هم از نعمت غذای گرم بهره مند میشدند ؟حتما شنیده اید که بر پشت مولایمان همو که در عزایش سیاه پوشیم زخمهایی بود که اثر شمشیر نبود بلکه جای کیسه هاییبود که که شبانه بر پشت خویش حمل میکرد وبه فقرا میبخشید ! راستی نکند نذورات ما برای مطرح کردن خود یا به رخ کشیدن هیاتمان یا برای رقابت وکورس گذاشتن باشد ؟؟! به هوش که صاحب عزا میبیندمان و...! [ سه شنبه 86/11/2 ] [ 6:46 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |