نگاه هشتم |
خدا چقدر صبور است گل نرگس! آیا از سرزمین یاسها آمده ای که عطر نفسهایت از فرسنگها جانمان را مینوازد ؟یا از سرزمین آیینه ها آمده ای که صداقت در کلامت موج میزند ؟ چشمان پر گناه ما هرگز تو را ندیده ،اما با قلبمان تو را همیشه احساس میکنیم . زلال مهربان ! از دلتنگی زیاد گفته ایم وزیاد شنیده ای .اما مسئله این است که ایا باور کردنش برایت آسان است یا دشوار ! مهربان تر از نسیم ! کودکان فقیری را در سرزمیتنهای غارت شده بارها دیده ام که حتی به اندازه یک نفس کشیدن به آینده امیدی ندارند فرزندانی که از درد لاغری وگرسنگی به سادگی میشود دنده های نازک آنهارا شمرد . آقای ظلمت ستیز! جهان در پشت میله های زندان "چه کنم " گرفتار است وزمین با همه وحجود خود "ظهر الفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی الناس " را احساس میکند . عزیز فاطمه ! من آوارگان پر از خاک ونیاز را که با هزاران بیم وامید به پناهگاهی میگریزند واز مرگ به سوی تحقیر میشتابند ،بارها دیده ام . یاور افلاکی ! انگار حنجره هنجارهای اسلام را غبار حرص وغفلت مسلمانان آزار میدهد ومن هنوز هم متحیرم که خدا چقدر صبور است ؟ شاهد دادگاه عدل ! بگذار اعتراف کنم که اگر به اندازه جرعه ای عاشقت بودیم می آمدی .نیستیم که نمی آیی حکومت عشق در مملکتی علم میشود که مردمش عاشق با شند ، آری ما فقط عاشقی را "شعار" میدهیم وبس . مهربانا ! مگذار تسبیح نگاهمام از فرط جدایی دانه دانه شود .... از خانم اکاترینا (فاطمه ) بانوی تازه مسلمان شده روسی [ پنج شنبه 88/5/15 ] [ 11:9 صبح ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |