نگاه هشتم |
گوش وچشم وقلب وزبان وتمام اعضایش در خدمت اسلام بودتا خستگی اورا از پا نمی انداخت دست از تلاش وفعالیت برنمیداشت گاهی تا ساعت 2 نیمه شب کار میکرد دوساعت میخوابید ودوباره سر کارمیرفت اکثر اوقات خوابش در صندلی عفب ماشین بود در عوض از اوقات دیگرش خوب استفاده میکرد برادرش میگوید :شبی که همسرش را برای وضع حمل به بیمارستان میبرد از تهران تماس گرفتند واورا به جلسه دعوت کردند او گفت خدائی که بچه میدهد کارهایش را هم میکند با اطمینان به خدا به تهران رفت وهیچ مشکلی هم پیش نیامد در خانه هم یاد حسین (ع) اورا به خود مشغول کرده بود وبه گفته همسرش چند ماه قبل از شهادت شروع به خواندن کتابهای مقتل کرده وبا خواندن انها میگریست به دعا وقران خیلی علاقمند بود ونماز شبهائی که میخواند انچنان با خضوع وخشوع بود که گاهی از شدت گریه بیحال میشد انقدر به نماز اول وقت اهمیت میداد که اگر بین راه وقت نماز میرسید میگفت باید پیاده شویم ونماز بخوانیم و.... از زندگی شهید حسن باقری (افشردی ) [ چهارشنبه 87/9/13 ] [ 6:42 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |