نگاه هشتم |
کتاب فیزیک در آغوش شهید! در منطقه عملیاتی والفجر یک در فکه از دور پیکر شهیدی را دیدم که آرام روی زمین دراز کشیده وطاق باز خوابیده است سال 73 بود وده سال از شهادتش میگذشت از قد وبالایش معلوم بود جوانی 16-17 ساله است بر روی پیکرش برجستگی توجهم را جلب کرد آهسته وبا احتیاط که مبادا ترکیب استخوانهایش به هم بخورد دگمه های لباسش را باز کردم در کمال حیرت وتعجب متوجه شدم یک کتاب ویک دفتر زیر لباسش بود کتاب پوسیده را که با اندک حرکتی برگهایش دستخوش باد میشد برگرداندم کتاب فیزیک بود کتابی که 10 سال با شهید همراه بود در صفحات اولیه کتاب برخی درسها را نوشته بود مسئله جالب اینکه او قمقمه وسایل اضافی با خود نیاورده بود اما کسب علم ودانش آنقدر برایش اهمیت داشت که در بحبوحه عملیات کتاب ودفترش همراهش بود تا هرجا فراغتی از رزم یافت درسش را بخواند از هفته نامه صبح صادق شماره 356 [ دوشنبه 87/4/17 ] [ 5:59 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |