نگاه هشتم |
آخرین روزهای مهمانی است . شب قدر هم به پایان رسید ومن مانده ام که آیا لحظات طلایی این شب توانستم کاری کنم یا نه ؟ آیا میزبان مهربان شب گذشته نگاهی از سر مهر به من وما کرد یانه ؟ آیا خواسته ام بر بارش قطره ای نور برکویر دلم اجابت شد ؟ آیا روزنی از نور به تاریک خانه دلم باز شد ؟ آیا جرعه ای از معرفت جانم را سیراب خواهد کرد ؟ آیا آزادیم از زندان نفس ودنیای دنی امضا شد ؟ آیا توانستم حریصانه از همه لحظات طلایی وارزشمند قدربهره گیرم ؟ آیا تا یک سال دیگر زیر سایه قرآن می مانم ؟ تمام ماه زیبای رجب خطاب به امام مهربانیها خواندم «وعلیکم التعویض» وآیا مولای رئوفم از سر رافت «عوضم»کرده ؟ وای اگر این شب را باخته باشم وباز همان بودجه سال گذشته برایم نوشته شده باشد ....... چه طاقت فرساست زندگی در انتظار ،انتظار آمدن رجب وشعبان ورمضان وباز با دست خالی انتظار عرفه و..... کاش مثل آنها یی بودم که تمام ال در پی بهره گرفتن از شب قدرخویشند .با مراقبت از اعمال ورفتار خودرا برای این شب مهیا میکنند حتی از قبل برنامه ریزی کرده اند با چه عطری ،با چه نجوایی وچه خواسته ای بخوانندش تا جواب بگیرند ومن...... الهی مپسند از اخرین دقایق «روزقدر»که درفضیلت به سان شب قدر است دست خالی بگذریم و....
[ دوشنبه 93/4/30 ] [ 10:37 صبح ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |