• وبلاگ : نگاه هشتم
  • يادداشت : امام مهرباني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    کنار سفره که بوديم حرف مشهد شـد

    وزيد بوي خراسان و ناگـهان رد شد

    دوباره يـاد غريب آشـنا و شـوق حرم

    و سيل اشک که پشت پلکها سد شد

    و دخترم که به دل حسرت زيارت داشت

    درست هم نظر مرتضـي و احمـد شد

    دو سـال هست که تو قـول داده اي بابا

    بـراي مـا که نـرفتيم واقعـآ بـد شد

    تمام بودنـم آوار شـد و يـک لحظــه

    زمان براي عبور از خـودش مردد شد

    دو روز بـعد بليـط و شـروع يک پروار

    کبوترانـه دلـم بـي قـرار گنبـد شد

    قطار تهران،مشهد درست ساعت هشت

    و ايستگاه که سرشار بـوق ممتد شد

    و چند ساعت ديـگر به صحـن آزادي

    نگاه منتظرم گـرم رفـت و آمـد شد

    پاسخ

    ممنون صغري جونم