نگاه هشتم |
فقیرید یا غنی؟ گفت:فقیرم گفتند :نیستی گفت:فقیرم !باور کنید گفتند:نه !نیستی گفت:شما از حال وروز من خبر ندارید وحال وروزش را تعریف کرد گفت که چقدر دستهایش خالیست وچه سختی هایی شب وروز میکشد ولی امام هنوز فقط نگاهش میکردند گفت :به خدا قسم که چیزی ندارم گفتند :صد دینار اگر بدهم حاضری بروی وهمه جا بگویی که از ما متنفری ؟ از ما فرزندان محمد (ص) گفت :نه !به خدا قسم نه - هزار دینار ؟ - نه !به خدا قسم نه - دهها هزار ؟ - نه !باز دوستتان دارم - گفتند : چطور میگویی فقیرم وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمیفروشی ؟ چطور میگویی فقری وقتی کالای عشق به ما در دارایی توست ؟ ترجمه حدیث امام صادق – کتاب خدا خانه دارد –فاطمه شهیدی [ چهارشنبه 87/1/28 ] [ 6:55 عصر ] [ م حجت ]
در باره حضرت معصومه امشب شب وفات حضرت فاطمه معصومه (س) است خوب است کمی با ایشان آشنا شویم دخت گرامی امام کاظم (ع) در اول ذیعقده 173 هجری در مدینه متولد شد مادر ایشان نجمه خاتون است تولد ایشان سبب شعف وشادی شد چراکه پس از حضرت رضا (ع) فرزند دیگری از ایشان متولد نشد وفات حضرت نیز در سال 201 ودر شهر قم واقع شد در فضیلت ایشان همین بس که در خردسالی وقتی عده ای از شیعیان با سئوالاتی بر امام کاظم (ع) وارد شدند وایشان حضور نداشتند ایشان پاسخ تمام سئوالات را نوشتند ووقتی پدر این پاسخها را ملاحظه کردند غرمودند : فداها ابوها یگسال پس از هجرت برادر به مرو ایشان به ظاهر برای دین برادر ئدر واقع برای یاری حضرت وتقویت مسئله امامت راهی ایران شدند در ساوه مورد استقبال شیعیان قرار گرفتند وبه وسیله موسی بن خزرج به قم رفته واز ایشان پذیرائی شد وپس از 16 روز عبادت وناله در فراق برادر از دنیا رفتند وبنا به روایتی بوسیله دشمنان در ساوه مسموم شده وبه شهادت رسیدند در کنار مزار ایشان 6 تن از امام زادگان از جمله دختر امام جواد زینب (س) نیز مدفون هستند در رابطه با علت عدم ازدواج دختران امام کاظم دو احتمال وجود دارد احتمال اول اینکه به دلیل جو خفقان حاکم کسی جرات نداشت به خواستگاری آنان برود واحتمال دیگر اینکه اصلا کسی در شان آنان یافت نمیشد وشاید از همین روست که نقل شده امام کاظم به همه آنان وصیت کردند که تجرد پیشه کنند الله اعلم امام رضا برای زایر ایشان اجر بهشت را وعده دادند ودر برخی روایات سفارش شده اگر به قبر مادرمان زهرا (س) دست نیافتید قبر معصومه در قم را زیارت کنید وفات دخت امامت وحامی ولایت را تسلیت گفته واز زایرانش التماس دعا داریم [ چهارشنبه 87/1/28 ] [ 6:53 عصر ] [ م حجت ]
ما زنده ایم یا آنها؟؟؟؟؟ به علی موذنی داستان نویس پیشنهاد میشود خاطرات شهید زنگی ابادی را به شکل داستان جمع اوری کند واو که خاطرات را میخواند متوجه میشود با سبکی که از او خواسته اند کار دشواری است میخواهد بگوید نه که زنگ تلفن به صدا در میاید -سلام علیکم میخواستم بگویم شما میتوانی برای رفع این مشکل از صناعات داستانی برای پرداخت خاطره استفاده کنی وجای دست بردن در ان کاری کنی که خواندنی تر شود سکوت! -شما ؟ -من زنگی ابادی ام یونس زنگی ابادی وحشت زده گوشی را میگذاردوبا چشمانی از حدقه در امده به پنجره خیره میشوددوباره صدای زنگ تلفن -من برای ترساندن نیامده ام بلکه امده ام برای ادای حقی که اینک بر ذمه توست هر عباسی یک حسینی هم دارد وهر حسینی یک زینبی وهر زینبی زبانی که شمشیریست در نیام که باید برآید من این شمشیر را در دست تو میگذارم زیرا از خدا خواسته ام که یک بار چون عباس شوم ویک بار چون حسین به وقت عباس شدن بی دست شدم وبه وقت حسین شدن بی سر مرا از پاهایم شناختند اینها را میدانی خوانده ای ..... شهید به او وعده میدهد هر جای کتاب که مشکلی داشت به سراغش مییاید او را به روستایش در کرمان میخواند ووقتی او به انجا میرود هنوز پیاده نشده برادر شهید را میبیند که به استقبالش آمده می گوید شب گذشته برادرم به خوابم امد وخواست در این ساعت به استقبالت بیایم ..... کتاب ظهور –علی موذنی یاد این حرف شهید آوینی افتادم که ما تصور میکنیم ما زنده ایم وانها مرده آنها زنده اند وزمان ما را با خود برده است راستی ما زنده ایم یا آنها ؟؟ [ سه شنبه 87/1/27 ] [ 7:28 عصر ] [ م حجت ]
عیدی یادتون نره ! امشب شب شادی مولا امام زمان است شب میلاد امام غریب ومظلوم امام حسن عسکری که عمری را در تبعید سپری کرده ودر جوانی به شهادت رسیده وامروز نیز حرم شریفش در اوج غربت است وشاید بر آن مخروبه زائری جز فرزند منتظرش نباشد در سال 232در مدینه متولد شده در دو سالگی همراه پدر به فراخوان متوکل به سامرا رفتند در22 سالگی وپس از شهادت پدر امامت را عهده دار شدندودرسال 260 هجری به شهادت رسیدند در طی دوران حیات ارتباط با اصحاب جز پنهانی نداشتند ایشان تنها امامی هستند که حتی موفق به زیارت قبر جدشان وزیارت خانه خدا نشدند ولذا دوستدارانشان همواره به نیابت ایشان بر گرد خانه دوست طواف میکنند جند سخن از ایشان: هرکس در نهان برادرش رااندرز دهد اورا بزرگ داشته وهر که اشکار اندرزش دهد اورا خوار داشته بهترین دوستان تو کسی است که گناهت را فراموش کند ونیکی ات را به یاد داشته باشد خشم کلید هر بدی است هر عزیزی از حق دور شود خوار میگردد وهر خواری که به حق روی اورد عزیز میشود امید که توفیق رهرویش را داشته باشیم امشب گرفتن عیدی از فرزندش یادتون نره ! [ دوشنبه 87/1/26 ] [ 7:16 عصر ] [ م حجت ]
آیا بر سر قرار رفتید ؟ عزیزی میگفت تصور کنید که جوانی بر سر قراری که با نامزد خود گذاشته یک ساعت تاخیر کند طرف مقابل با دنیایی ذوق وشوق وعلاقه بر سر قرار حاضر شود هر لحظه که میگذرد با موجی از فکر وخیال روبرو شود و....پس از ساعتی تاخیر فرد مربوطه بر سر قرار حاضر شود وپس از چند قدمی حر کت تقاضای تهیه کادویی از نامزدش داشته باشد او چه حالی میشود ؟ پس از این همه بی اعتنایی وکم لطفی هنوز تقاضای محبت هم دارد آیا عصبانی نمیشوید ؟ آیا حال ما در برابر بهترین دوستمان خدا این نیست ؟ موذن با ندای حی علی الصلوه ما را به شتاب به سوی نماز فرا میخواند وما در اوج بی اعتنایی به کارهای خود مشغولیم پس از ساعتها تاخیر در برابر او میایستیم وسپس دست به دعا هم بر میداریم وسیل درخواستهاست که به سویش سرازیر میشود راستی خدا چه حلمی در برابر ما دارد وعجب بنده هایی دارد [ یکشنبه 87/1/25 ] [ 8:13 عصر ] [ م حجت ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |