سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

عیسی (ع) برمردی عبورکرد که هم کربود وهم پیسی داشت ، هم نیمی ازبدنش فلج بود ،جذام داشت و گوشتهای تنش می ریخت وبا خود زمزمه میکرد :

خدایا تو را شکر که مرا از بسیاری از دردهای مردم عافیت دادی!!

عیسی (ع) پرسید کدام درداست که تو نداری ؟!!

گفت :من بهتر از کسانی هستم که خدا معرفت خویش را در قلب انها قرار نداده است !


[ دوشنبه 89/2/6 ] [ 6:11 عصر ] [ م حجت ]

گفته بودم عاشق کارم ومخاطبینم هستم (همان بچه ها ی خوب مدرسه )آنقدر که حتی با لب تر کردنی ایام تابستانم را هم تقدیمشان میکنم با خنده هایشان میخندم وبا غمشان عمگین میشوم ، گاه اشتباهشان دلم را به درد می آورد  مثل این روزها که جای خالی خدا در زندگیشان غصه دارم میکند وعوارض ناشی از آن را می بینم  ،که احساس بیهودگی میکنند ،که گاه وبیگاه انگیزه هایشان  را از دست میدهند ،که بازیچه ها ی زندگی سرگرمشان نمیکند و....

امروز ا زروزهایی بود که با تمام وجود برایشان از او گفتم .شاید بغض درونم را حس کردند ،شاید فهمیدند آنچه میگویم حرف دلم بود  که با او بودن چه لذتی دارد ،که نماز صبح نخواندنها چه جفایی است بر روح تشنه مان ،که چقدر با او بودن آراممان میکند آنقدر که توان تحمل  همه سختیها را به دست می اوریم که اصلا با او بودن جایی برا یسختی نمیگذارد  که را ستی او همان است که :

داشتنش جبران همه نداشتنها ست

وکاش .....


[ شنبه 89/2/4 ] [ 8:25 عصر ] [ م حجت ]

کاش گفتن وشنودن از تو سهم همه ثانیه ها باشد ویادآوریت همه دقایق را پر کند وخدمت به تو انگیزه همه حرکتها باشد

کاش سینه مان صندوق صدقه ای شود نذر سلامتت !

کاش دردمان همیشه باتو سل به تو آرام گیرد ودستمان جز به دعا برای تو به آسمان نرود کاش انتظار تو زنگی باشد که از نافرمانیت بازمان دارد !

کاش به سان عاشورا که ضجه میزنیم برمظلومیت امام شهیدمان، بگرییم هر روز بر غریبی ومظلومی امام زنده خویش

کاش فقط محض خود حضرت نه برای حوائج خویشتن ندبه کنیم ....

کاش حال وهوای همیشه دلمان به رنگ نیمه شعبان باشد ....

خدایا مارا انگونه که او میپسندد تربیت کن مارا وسیله رنج ومظلومیتش قرار نده!

 


[ جمعه 86/8/11 ] [ 12:42 عصر ] [ م حجت ]

از رسول خدا روایت شده که چون بنده در نیمه شب تار با خدای خود خلوت وراز ونیاز نماید خدا نوری در دلش قرار داده وچون یارب یارب گویدپروردگار ندایش کند :

لبیک بنده من بخواه تا به تو بدهم برمن توکل کن تا تورا کفایت کنم

سپس خدا بفرشتگانش گوید :

ای فرشتگانم ببینید بنده مرا در دل شب تار با من خلوت کرده وبیهودگان در بازی وغفلتند ودر خواب !گواه باشید که اورا آمرزیدم


[ چهارشنبه 86/8/9 ] [ 6:47 عصر ] [ م حجت ]

   تو درد غربت را میشناسی با غریبی آشنایی با رنج خیانت مردمان خو گرفته ای

     ومیدانی که درد ورنج وغم چیزی است واحساس تنها بودن وتنها ماندن چیز دیگر

   آه پدر تو تنها مانده ای تو نیز غریب مانده ای باور می کنی پدر ؟

   گذر ایام مردمان را به خود مشغول وتنها تو را لقلقه زبانشان  کرد

   وبه یقین تو در شگفتی از آنان که گریه می کنند بر غربت امام شهیدشان ونمیگریند

    برغریبی امام زنده خویش

    او که چون جد غریبش حسین (ع) هر روز وهمه روز ندا میدهد :"هل من ناصر ینصرنی "

    کجایند آنان که پاسخ ندای امامشان را بدهند ؟

    پس چگونه است که ایشان فراموشت کردند؟

یا صاحب الزمان!صبح هایت همه حسرت است وشبهایت همه آه ....

این همه سال این همه انتظار  این همه تنهایی این همه غربت

ای مردمان !امام غایب از نظرتان را تنها نگذارید که بخدا خیر شما در همراهی با اوست  

 


[ سه شنبه 86/8/8 ] [ 9:27 عصر ] [ م حجت ]
   1   2      >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب