سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

درس فروتنی

عقربه ساعت روی 12 شب بود مسیرها خلوت بود نردیکی های منزل به دستور رییس جمهور ماشین توقف کرد پیاده به سمت دیگر خیابان رفت انجا که کارگر شهرداری مشغول تمیز کردن خیابان بود

بالای سرش ایستاد   وبه او که هنوز متوجه حضور کسی نبود سلام کرد کارگر بدون اینکه برگردد جواب سلامش را داد وبه کارش پرداخت اما او دست بردار نبود سلام مجددش همراه شد با دستی که پشت او زد این بار برگشت وبه صورت رییس جمهور خیره شد مات ومبهوت لحظاتی براو گذشت هرگز در مخیله اش هم نمی گنجید که در مقابل مسئول اجرایی کشور که ان همه در رسانه ها دیده وشنیده بود باشد 

خیز برداشت دستش راببوسد اما این حرکت فرز او با عکس العملی تندتر از رییس جمهور در پس کشیدن دستش وخم شدن وبوسیدن دستان کارگر ابتر وناتمام ماند  دستی برشانه اش گذاشت از سر لطف صورت وپیشانیش را هم بوسید وبه دلجویی واحوال پرسی از او پرداخت

او میخواست ضمن بررسی وضع کارگر شهرداری  خود را نیز به جلای همنشینی با پشتیبان اصلی انقلاب که به گفته امام راحل "صاحبان اصلی انقلاب ونظام  ومظهر کارامدی واقتدار بوده " صیقل داده وابی براتش درونش شود

پس از دقایقی شهید رجایی از او خداحافظی کرد  وبه سمت منزل حرکت کرد


[ سه شنبه 87/9/5 ] [ 5:57 عصر ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب