سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

کاش عاشورای تهران را ندیده باشید حضرت آقا..............

سلام حضرت آقا!
گفته اند که می بینید و می دانید و می خوانید و ما براین باور می نویسیم بر این سیاهه  تا شاید مکتوب آنچه در دلمان می گذرد زودتر التفات افتد......
راستی حالتان خوب است آقا؟
حضرت آقا!
حال ماخوب نیست.............

هر سال محرم که آغاز می شد دلشوره ای عجیب وجودم را می گرفت. به یاد دارم روزهای کودکی و نوجوانی ام و امتحانات خردادماه را که با صدای سینه زنی و دسته روی عزادارن حسینی روحم پرواز می کرد و دل کودکانه ام می گفت می شود تاسوعا و عاشورایی بیاید که من بی واهمه از هر چه درس و امتحان مثل بزرگ تر ها کفش هایم را از پا در بیاورم،هرم گرمای خرداد ماه تهران تا مغز استخوانم را بسوزاند و کنار مادرم آرام اشک بریزم......
سالها و گذشت و دهه محرم از خرداد و اردیبهشت و فروردین عبور کرد،دیگر ترس امتحان و مدرسه نبود!از گرمای آن روزها هم خبری نبود!شاید از صفای کودکانه دلهایمان.........
فهمیده بودم در سرمای بهمن ماه هم عزادار حسین(ع) تشنه می شود!نه تشنه آب!تشنه محبت حسین (ع) که این ماه سیراب می شدیم از محبتش!انگار رمضان است و شبهای قدر که تو برای یک سال توشه بر می داری.........
حضرت آقا!دل نازک شده بودم این سالها،دیگر دلم نمی خواست مقتل بشنوم،انگار اندکی از عمق فاجعه را درک کرده بودم!حسین(ع) با تمام دارایی اش،با علی اصغر معصومش،با حرم بزرگوارش،با زینبش،با تمام آبرویش پا به میدان گذارده بود تا من امروز پس از 1400 سال افتخار کنم که شیعه علی (ع) هستم و من چه کرده بودم؟دلم شور می زد از این فکر ها!
فکرش را می کردم که زودتر عاشورا شود و زودتر عصر عاشورا بیاید و زودتر این دلشوره غریب پایان یابد...........
امسال غریب ترین عاشورایی بود که در این 27 سال زندگی ام دیده بودم!امسال خجالت کشیدم!امسال روز عاشورا نهیب بزرگی بر بدن های نحیف و ذهن های خسته مان بودکه مدعیان خوبی هستیم در عرصه خیال و سرافکندگان بی هنری هستیم در کارزار عمل که اگر بزرگواری مان یاری کند، دستِ بالا، "شرم" عزیز ترین دارایی مان است.
حضرت آقا!!مولای عالمیان!
باور کنید کاری از دستم بر نمی آمد وقتی در روز عزای عالم و آدم،دستشان را پشت دسته های عزاداری بر بوق های ماشین هایشان فشار می دادند و کارناوال شادی راه انداخته بود..........
آقا خدا نکند که ما توابین بعد از قیام حسین(ع)باشیم که ندامت داغ بزرگی است........
امسال دعا کردم که روز عاشورا تهران نباشید،به خیمه های عزاداری جدتان در اینجا نیایید،
دعا کرده بودم عاشورای تهران را ندیده باشید آقا..........

یا مولای ... آجَرَک‌َ الله فی مصیبه جدک الحسین علیه‌السلام

برگرفته از وبلاگ جامانده


[ یکشنبه 88/10/13 ] [ 7:9 عصر ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب