|
نگاه هشتم 
|
جزء 12 خداوند در سوره یوسف که "احسن القصص" میخواندش همه ظرایف داستان را در حالی ذکر میکند که ذره ای از جاده ادب وعفت کلام فاصله نمیگیرد وراودته التی هی فی بیتها عن نفسه وغلقت الابواب وقالت هیت لک... اولا مثل بسیاری از موارد نامی از همسر عزیز مصر نمی اورد واز او به عنوان "زنی که یوسف در خانه او بود "یاد میکند چراکه بیان نامش تاثیری در ماجرا ندارد ثانیا غلق باب تفعیل است که بیانگر شدت کار است" بستن تمامی دربها " که نشان از کاملا مخفیانه بودن کار زلیخاست ثالثا قول زلیخا به یوسف که " من برای تو اماده ام " باذکر همه نکات فضای داستان کاملا در ذهن خواننده مجسم میشود بی انکه قران در این داستان مرزهای ادب را شکسته باشد یا در قضیه مسایل خاص ازدواج از کلمه " لمس زنان " استفاده میکند !(او لامستم النساء) که با واقعیت فاصله بسیار دارد .... اما سئوال اساسی از پیروان قران اینست که چرا ما مرزهای ادب را رعایت نمیکنیم ؟ چرا در بسیاری از لطیفه هایی که این روزها بر سر زبان مردان وزنان پیرو قران است بیان بی پرده مسایل جنسی است ؟ وبا کمال تاسف حتی نوجوانان نیز از این بی عفتیها مصون نمی مانند و... مگر نه اینکه در روایات آمده است که :" تخلقوا باخلاق الله " خود را به خلق وخوی خدا بیارایید ؟ پس چرا از ادب خدا درس نمیگیریم ؟؟! [ چهارشنبه 88/6/11 ] [ 9:49 صبح ] [ م حجت ]
|
درباره وبلاگ |
| [ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |
