سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه هشتم

حکایتی از حضرت داوود (ع) : ان حضرت در حال عبور از بیابانی مورچه ای را دید که مرتب کارش این بود که تپه ای خاک برمیدارد و به جای دیگر میبرد از خداوند خواست که از راز این کار اگاه شود مورچه به سخن امد که معشوقی دارد که شرط وصل خود را اوردن تمام خاکهای ان تپه در این محل قرار داده است. حضرت فرمود: با این جثه کوچک تو تا کی میتوانی خاکهای این تپه ی بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی و ایا عمر تو کفایت خواهد کرد؟ مورچه چنین گفت: همه اینها را میدانم ولی خوشم اگر در این راه بمیرم به عشق محبوبم مرده ام.


[ چهارشنبه 93/2/24 ] [ 4:42 عصر ] [ م حجت ]
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب