نگاه هشتم

26روز از ضیافت الهی گذشت .آخرین روزها را به نظاره نشسته ایم .کم کم سفره ضیافت الهی بر چیده می شود .باز دست وپای شیاطین باز می شود .آیا 26روز امساک اراده ما را آنقدر قوی کرده است که  قادر به مبارزه با شیاطین باشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


[ شنبه 90/6/5 ] [ 11:1 صبح ] [ م حجت ]

می گویند در یکی از جنگها در هوای سوزان صحرا؛ رزمندگان مسلمان پسر بچه ای را دیدند که بر روی ریگهای داغ ایستاده بود.

ناگهان مادر این پسر بچه از خیمه بیرون آمد و با عجله خود را به کنار پسر رسانید و او را بغل کرد و خودش روی زمین خوابید تا حرارت ریگهای داغ صحرا پای پسر بچه را نسوزاند!

در حالیکه مادر روی زمین خوابیده بود مدام تکرار می کرد: پسرم! پسرم! پسرم!....

 همه رزمندگان از دیدن این صحنه عاطفی که نشانه عمق محبت مادر نسبت به فرزندش بود به گریه افتادند! آنها مادری را می دیدند که بدنش می سوخت تا کف پای فرزندش نسوزد!

 پیامبر رحمت؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز با دیدن این صحنه به وجد آمدند و آنگاه گفتند: آیا از مهربانی این زن نسبت به پسرش تعجب کردید؟!

همه گفتند: بله یا رسول الله

 پیامبر فرمود: پس براستی خداوند تعالی نسبت به تمام شما مهربانتر است از این زن نسبت به پسرش!

همه مسلمانان از این بشارت رسول خدا به وجد آمدند و فوق العاده خوشحال شدند!

 


[ پنج شنبه 90/6/3 ] [ 9:7 صبح ] [ م حجت ]

امروز برای خیلی ها روز تولد است .شاید این شبها گناه بسیار یاز ما بخشیده شده است واینک درآغوش خدای مهربان قرار داریم.روزهای زیبایی است .اما باید زیبایی این روزها را با تصمیم های عاقلانه  زیباتر کرد .باید از نو شروع کرد .

شیطان امروز مارا وسوسه می کند که گناه کنیم . گناه کنیم ودوباره با اشک های چشممان در شبهای قدر لکه ننگ گناه را پاک کنیم .این را از بسیاری از جوانان شنیده ام که تمام سال را گناه می کنیم وشب قدر همه را با آب توبه شستشو خواهیم داد .اما   ....

اگر این توبه کردن وتوبه شکستن کار هرروز ماشود طبق روایات مسخره کردن خداست .

اگر فرصت توبه را پیدا نکردیم چه خواهیم کرد ؟

تیری که با هرگناه به قلب مولای منتظرمان می زنیم را چه خواهیم کرد ؟دردآور نیست که شیعه او هم اشکش را در آورد ؟

شاید داستان پسر خشمگینی را شنیده باشید که پدرش از او خواست با هربار خشم میخی به دیوار بکوبد  وبعد خواست میخهارا از دیوار بیرون بکشد .وکشید اما جای سوراخ میخها هرگز از بین نرفت .لابد فرق برگه سفید را با با برگه ای که در آن چیزهایی نوشته وسپس پاک کرده ایم دیده اید .توبه هر چند واقعی باشد  پاک کردن آثار آن بطور کامل از دل کاری دشوار است .

اصلا در تعالیم اسلام که نگاه کنیم گناه نگردن را بیش از طاعت وانجام مستحب وواجب خواسته اند : "فاتقوالله واطیعون" اول پرهیز وسپس اطاعت  .وشاید دشواری آن پرهیز نیزبیشتر باشد وطبق روایت "خیر الاعمال احمزها"ارزش بیشتر ی هم دارد .بیاییم از امروز دوباره شروع کنیم  وخیال گناه را از سر بیرون کنیم .هرکس عوامل گناه درزندگی را بررسی کند وبا آن ریشه ها مقابله کند .بیایید به قول هایی که دیشب وشبها ی گذشته دادیم عمل کنیم .بیایید به خود ستم نکنیم واز نو شروع کنیم .


[ چهارشنبه 90/6/2 ] [ 9:42 صبح ] [ م حجت ]

کتاب مراقبات مرحوم ملکی تبریزی را ورق می زدم از خودم شرمنده ونومید شدم .اولیای خدا  درتمام سال برای استفاده شب قدرشان دعا می کردند وما تازه از خواب بیدار شده ایم !

آنها برای هردقیقه این شب از مدتها قبل برنامه ریزی می کرده اند وما به انتظار تقدیر نشسته ایم !

آنها حتی لباس وعطروموقعیت نشستن خود را دراین شب از مدتها قبل برنامه ریزی می کرده اند وما....!

آنها همه آنچه را دراین شب می خواهند بخوانند برنامه ریزی کردند وما ....!

خدایا به آبروی اولیایت به ما نظری کن تا دراین شب بتوانیم آخرین تیر را ازچله کمان رها کنیم وکارمان بسازیم .


[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 10:48 صبح ] [ م حجت ]

محراب کوفه امشب در موج خون نشسته

یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته

سجاده گشته رنگین از خون سرور دین

یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین

از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید

رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید

دیگر نوای تکبیر از کوفه بر نیامد

نان آور یتیمان دیگر ز در نیامد

غمخوار دردمندان امشب شهید گردید

امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید

تنها نه خون به محراب از فرق مرتضی ریخت

امشب شرنگ بیداد در کام مجتبی ریخت

امشب به کوفه بذر کفر و ضلال کِشتند

مرغان کربلا را امشب به خون کشیدند

تیغ نفاق امشب بر فرق وحدت آمد

امشب به نام سجاد خط اسارت آمد

امشب به محو خادم، خائن دلیر گردید

آری برادر امشب زینب اسیر گردید

باب عدالت امشب مسدود شد بر انسان

امشب بنای وحدت در کوفه گشت ویران

امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید

امشب بنام قرآن، قرآن شهید گردید

سجاده گشته رنگین از خون سرور دین

یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین

شعر از : حمید سبزواری


[ یکشنبه 90/5/30 ] [ 6:59 عصر ] [ م حجت ]
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >
درباره وبلاگ
پیوندهای روزانه
موضوعات وب